نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 124
دروننگرى[1]» و «عرفان مشاهده وحدت[2]».[3] در عرفان
دروننگرى، عارف از اشياى پيرامون خود كناره مىگيرد و به درون خود توجه
كرده، در ژرفاى آن غرق مىگردد و مىكوشد تا قدرت قدسى[4] يا عمق يا
بنيادى[5] را بيابد كه به اعتقاد او در مركز يا نهايىترين
نقطه روح او نهفته است. اين قدرت قدسى ممكن است با خود راستين عارف يا با اساس و بنيان جهان[6] يكى انگاشته شود.
در عرفان دروننگرى، عارف مىكوشد روزنه حواس جسمانىاش را مسدود
سازد تا هيچ احساسى نتواند به ضمير آگاهش راه يابد. اين امر با تمركز كامل
بر يك امر صورت مىپذيرد. انسان هرگاه موفق شود همه توجه خويش را بر يك
نقطه متمركز سازد، ديگرصورتها و احساسها، حتى احساس درد و مانند آن، از
صحنه ضمير هشيار او رختبرمىبندد. عارف پس از آنكه از هجوم حسيات رها شد و
موفق گشت همه صورتهاى حسى را از صفحه ضمير خويش پاك سازد، مىكوشد تا همه
انديشههاى انتزاعى، طرق عقلى و استدلالى، ميل و خواهش و ديگر محتويات
ذهنى را از آن بزدايد. در اين مرحله، هيچ محتواى ذهنى باقى نخواهد ماند و
آنچه مىماند، تهىوارگى و خلأ محض است. بنابر آنچه عرفاى گوناگون در اين
باره گزارش كردهاند، در چنين مرحلهاى، حالت هشيارى يا آگاهى محض به آنان
دست مىدهد. اين آگاهى از آن رو محض و ناب خوانده مىشود كه به هيچ موضوع و
محتواى تجربى ناظر نيست و هيچ محتوايى غير از خودش ندارد. و چون چنين
تجربهاى فاقد محتوا است، عرفا غالباً از آن به خلأ يا نيستى تعبير
كردهاند و گاه نيز آن را يگانه[7] و نامتناهى[8] خواندهاند.
مىتواند گفت كه عارف در اين تجربه، از قيد «من» يا نفس تجربى[9] رها شده و از آن