نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 106
است و بدين لحاظ، وى خدا را مهيب و هائل و قاهر و غصبان و مانند
آن مىانگارد؛ اما بايد توجه داشت كه صفات مهيب و هائل و جز آن، اسامى
كيفيات طبيعى و غيردينى موجودات طبيعى است و هيچ يك از آنها به نحو حقيقى،
برخداوند اطلاق نمىشود. ويژگى تجربه مينوى، در واقع بيانناپذير است؛ اما
اين هول و هيبت و نظاير آن، نوعى شباهت با احساساتى كه برمىانگيزند،
دارند؛ يعنى شبيهترين قرينههاى طبيعى غيرروحانى، به احساس اصيل روحانى
غيرطبيعى هستند. همين امر موجب مىشود كه آنها را استعاره بگيرند تا تصور
ضعيفى از كيفيت مينوى را برسانند يا شايد چنين تصورى را در دل كسانى كه آن
تجربه را نداشتهاند، برانگيزانند.[1]
اتو معتقد است هرچند جنبه غيرعقلانى امر قدسى (نومن) مىتواند به
نحو ايجابى و مثبت[2] احساس شود - نه آنكه به تعقل درآيد و انديشيده شود -
اما از آن، تنها به گونه سلبى[3] مىتوان سخن گفت.[4] تنها در آن احساس
مثبت از نومن است كه فرد مىتواند بفهمد كه چنان زبانى مصداق واقعى[5]
دارد؛[6] مثلاً اتو درباره ايدهانگار سرّ[7] مىنويسد:
واژه سرّ، تصوير مثبتى از ويژگى و خصيصه متعلق خود را بيان نمىكند؛
اما هر چند واژهاى كه بيان مىشود منفى است، آنچه مورد نظر و مقصود است،
به نحو مطلق و به شدت مثبت است. اين امر مثبت محض را ما مىتوانيم در
احساسهاى خود تجربه كنيم، احساسهايى كه بحث ما مىتواند آن را براى ما
روشن سازد تا جايى كه موجب گردد آن احساسها بالفعل در دلهاى ما برانگيخته
شود. [8] و [9]
[4] اين ديدگاه با رأي کساني چون قاضي سعيد قمي، در حوزه انديشه
اسلامي، بسيار نزديک مي نمايد. ايشان برآنند که هيچ صفت ايجابي براي حق نمي
توان بيان کرد و حتي صفاتي که ظاهري ايجابي دارند، معنايي سلبي از آن ها
مقصود است.
(براي مطالعه آراي قاضي سعيد در اين باره، ر.ک: شرح توحيد صدوق و کليد بهشت).