responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 206

شافعي گويد : رسول را عليه السلام ، به خواب ديدم . مرا گفت : اي پسر تو کيستي ؟ گفتم : يا رسول الله يکي از گروه تو . گفت : نزديک آي ! نزديک شدم . آب دهن خود بگرفت تا به دهن من کند . من دهن بازکردم ، چنانکه به لب و دهان و زبان من رسيد ، پس گفت : اکنون برو که خداي يار تو باد . و هم در آن ساعت علي مرتضي را به خواب ديدم که انگشتري خود بيرون کرد و در انگشت من کرد ، تا علم و نبي و من سرايت کند .

چنانکه شافعي شش ساله بود که به دبيرستان مي رفت و مادرش زاده اي بود از بني هاشم و مردم از امانت بدو مي سپردندي . روزي دو کس بيامدند و جامه داني بدو سپردند بعد از آن يکي از آن دو بيامد و جامه دان خواست . به خوي خوش بدو داد . پس از چندي ، آن ديگر بيامد و جامه دان طلبيد . گفت : به يار تو دادم .

گفت : مگر نه قرار کرديم که تا هر دو حاضر نباشيم بازندهي ؟

گفت : بلي !

گفت : اکنون چرا دادي ؟

مادر شافعي ملول شد . شافعي درآمد . و گفت : اي مادر ! چرا ملول شده اي ؟

حال باز گفت : شافعي گفت : هيچ باک نيست. مدعي کجاست تا جواب گويم .

مدعي گفت : منم !

شافعي گفت : جامه دان تو برجاست . برو و يار خود بياور و دبستان .

آن مرد را عجب آمد وموکل قاضي ، که آورده بود ، متحير شد از سخن او و برفتند . بعد از آن به شاگردي مالک افتاد و مالک هفتاد و اند ساله بود . بر در سراي مالک بنشست و هر فتوي که بيرون آمدي بديدي و مستفتي را گفتي : باز گرد وبگوي که بهتر از اين احتياط کن .

چون بديدي حق به دست شافعي بودي و مالک بدو مي نازيدي و در آن وقت خليفه هارون الرشيد بود .

نقل است که هارون شبي با زبيده مناظره مي کرد . زبيده هارون را گفت : اي دوزخي !

هارون گفت : اگر من دوزخي ام فانت طالق .

از يکديگر جدا شدند . و هارون زبيده را عظيم دوست مي داشت . نفير از جان او برآمد . منادي فرمود و علماي بغداد را حاضر کرد و اين مساله را فتوي کردند . هيچ کس جواب ننوشت .

گفتند : خداي داند که هارون دوزخي است يا بهشتي است ؟

کودکي از ميان جمع برخاست و گفت : من جواب دهم !

خلق تعجب کردند . گتفند : مگر ديوانه است ؟ جايي که چندين علماي فحول عاجزند او را چه مجال سخن بود ؟

نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 206
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست