نام کتاب : بررسي نظريه هاي نجات و مباني مهدويت نویسنده : ابراهیم آودیچ جلد : 1 صفحه : 38
معاملات و ساير حركات ظاهريّه و جوارحيّه ايشان كه تابع و متفرّع بر قواى باطنيّه است، ظهور و بروز همگى و تمامى آن ها، ايضاً
از روى باطن و حقيقت است، به خلاف زمان نبوّت كه زمان ظهور عقل است از روى ظاهرى آن و مردمان آن زمان، كه قوالب و مجالى و مظاهر
عقلند ايضاً فهم و دانش و علم و ساير قواى باطنيّه و... اوّلاً و بالذّات از روى ظاهر و آثار است».[1]
بدين علّت، در عصر نبوّت چون «اوان تبليغ و اتمام حجّت» است و «اهل جهل و عقل» نيز در اختلاط بسر مى برند، رفتار همه ى
آدميان حمل بر ظاهر مى شود و از تفحّص و تجسّس از كنه عمل جلوگيرى مى گردد، از اين رو در سراسر عصر نبوّت، عبادات و معاملات
مؤمن و منافق بر يك منوال و منهج حمل بر صحّت مى شود و تساهل در امر دين دارى به اوج خود مى رسد. اين در حالى است كه در عصر
ولايت، حجّت با هر دو چهره اش، تمام مى شود و عقل و جهل به طور كامل از هم متمايز مى گردند، به همين دليل هم بناى امر بر تجسّس،
مناقشه و مداقّه گذارده مى شود و دوران تساهل به پايان مى رسد.
ايشان در ادامه مى نويسد: «و از اين جاست كه زمان ولايت را به قيامت
صغرى ناميده اند، چون كه تمييز و تفرقه كه از لوازم معاد و قيامت
است فيمابين جنّت و جهنّم و اهل آن ها حاصل شده است و خبيث از طيّب و سجّين
از علّيين جدا گرديده است، لكن از آن جا كه هنوز
اوضاع دنيويّه آن ها كه تغييرات و بقاى تكليف و مراء و پيرى و توليد و
امثال آن هاست، باقى و مرتفع نگرديده است، آن را به
صغرى ناميده اند، و قيامت كبرى وقتى است كه اوضاع دنيويّه مذكوره از
موجودات مرتفع گردد و اوضاع آن ها بالكليّه به اوضاع بقا و
راحت كليّه گردد.»[2]
كشفى در تحفة الملوك تفاوت ها و تمايزهاى عصر رسالت و عصر ولايت