مى رسد كه فرمود :
كل وعاء يضيق بما جعل فيه الاوعاء العلم فانه يتسع به .
[1]
و چون روح انسانى هر اندازه بيشتر نايل به حقايق نورى وجودى عقلى شد استعداد و
ظرفيت وى براى تحصيل و اكتساب معارف بالاتر بيشتر مى شود , سر اين جمله جميل
دعاى افتتاح معلوم مى گردد كه حضرت بقيه الله فرمود :
الذى لا تنقص خزائنه ولا تزيده كثره العطاء الاجودا وكرما انه هو العزيز
الوهاب .
صورت مقرون به ماده پس از تفريد و تجريد نفس ناطقه آن را از ماده , و يا به
انشاء نفس ناطقه مانند آن را در خود به اعداد آلات قوى جسمانيه , و يا از
ناحيه ارتباط نفس به حقائق اشياء از راه اتصال به علت آنها , صورت فعلى مجرد
بدون ماده مى يابد , و وجود آن به نفس قائم است و نفس با آنها معيت قيوميه و
اضافه اشراقيه دارد .
و سخن فقط در دانستن مفاهيم و معانى كليه آنها نيست زيرا كه مفاهيم معقولات و
مفهوم عاقل همه از يكديگر متغايرند , بلكه دست بافتن به انحاء وجودات عينى
آنها , و ارتقا و اشتداد وجود نفس , و بودن وجود آن در عوالم عديده به حكم هر
عالم است . و به حكم اصل اصيل اتحاد عاقل به معقول بلكه مدرك به مدرك عين
نفس مى شوند . و شيئيت شى ء نيز در حقيقت به صورتش است پس نفس ناطقه علم
به هر چيزى كه پيدا كرده است در حقيقت همان موجود است زيرا كه علم نور است
و صورت فعلى هر چيز كه معلوم نفس شد