صورت نگارستانى مشاهده نمايد كه در تمامت سقف و ديوار آن عكس علم و قدرت و
حيات و رحمت و نقش و لطف و مهر و محبت الهى و عنايات يزدانى به قلم تجلى
نگاشته و پرتو جمال و جلال حق بر آن افتاده است . در اين نظر بر و بحر و درياها
و خشكيها , افلاك و خاك , عالى و دانى به هم متصل و پيوسته و يكى خواهند بود و
همه با يك نغمه و به يك صداى موزون خبر از عظمت عالم ربوبى دهند و در اين
مقام به حقيقت توحيد و كلمه طيبه لا اله الا الله متحقق شود يعنى همه صفات كمال
را منحصر به حق داند و در غير حق ظل و عكس صفات كمال را پندارد و اين مقام را
طمس خوانند .
درجه ثالثه مقام فناء در ذات است كه فناء در احديت گويند و در اين مقام
همگى اسماء و صفات از صفات لطف همچون رحمن و رحيم و رازق و منعم , و صفات قهر
مانند قهار و منتقم را مستهلك در غيب ذات احديت نمايد و به جز مشاهده ذات
احديت هيچگونه تعينى در روح او باقى و منظور نماند حتى اختلاف مظاهر همچون
جبرئيل و عزازيل و موسى و فرعون از چشم حقيقت بين صاحب اين مقام مرتفع شود
مهر و خشم حق , بسط و قبض , عطا و منع وى , بهشت و دوزخ براى او يكى گردد
صحت و مرض , فقر و غنى , عزت و ذلت برابر شود , در اين مرحله است كه شاعر
عارف الهى نيك سروده كه گفت :
گر وعده دوزخ است و يا خلد غم مدار *** بيرون نمى برند تو را از ديار دوست