يا انسان را شأنيتى است كه تواند عاقل موجودات گردد .
يب طرق اقتناى معارف .
يج نفس ناطقه انسانى و شئون و اطوار وجوديه او .
يد نفس ناطقه انسانى را مقام فوق تجرد است .
يه معرفت نفس .
در ضمن بيان مطالب فوق به ذكر آيات و رواياتى تبرك جسته ايم , و به كلمات
اساطين فريقين تمسك نموده ايم , و به طايفه اى از نكات ذوقيه و لطائف حكميه
اشاراتى كرده ايم , و در تأكيد و تأييد بعضى از مسائل مقالاتى به صورت خطابى و
استحسانى نيز آورده ايم .
و نظر ما در اين رساله از اهل نظر , متأخرين از حكماى مشاء است كه بسيارى
از اصول مسائل آنان با مبانى قويم اهل تحقيق وفق نمى دهد و اهم آنها مسأله توحيد
است كه مطمح نظر ما در اين رساله است چنانكه ابو حامد اصفهانى معروف به تركه
در قواعد التوحيد فرمود :