responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 88

شيخ: ذات خداوند ضد و مانندى ندارد كه به اين وسيله شناخته شود و هر چيزى كه در عالم ماده وجود دارد همه از اوست. همان طور كه مولانا:

«آفتاب آمد دليل آفتاب

گر دليلت بايد از وى رو متاب»[1]

و يا:

«نور حق را نيست ضدّى در وجود

تا به ضدّ او را توان پيدا نمود»[2]

بنابراين چون حكيم فلسفى دلش به نور حق منوّر نشده است كه به وسيله مشاهده و مكاشفه او را دريابد و همچنين خداوند چون ضد و مانند هم ندارد كه به اين روش او را بازشناسند پس نمى دانم كه چگونه ذات حق را درك و مشاهده خواهد كرد. مصراع اول اشاره به آيه ﴿و لم يكن له كفوا احد[3] دارد.

92) ندارد ممكن از واجب نمونه

چگونه دانيش آخر چگونه

چون ممكن الوجود از واجب الوجود نشانه و علامتى ندارد كه باعث شناختن او گردد. پس واجب الوجود به وسيله ممكن الوجود شناخته نمى شود زيرا دليل و حجت بايد روشن تر و آشكارتر از مدلول باشد بنابراين عبارت، ادعاى حكيم فلسفى كه اهل استدلال است نفى مى گردد.

93) زهى نادان كه او خورشيد تابان

به نور شمع جويد در بيابان

مَثَلِ شخصى كه مى خواهد واجب الوجود - خدا - را به واسطه ممكن الوجود - موجودات - بشناسد مانند شخص بى دانشى است كه بوسيله نور شمع در بيابانى كه هيچگونه حجاب و مانعى وجود ندارد آفتاب روشن را جستجو مى كند.


[1] نيكلسون، ، دفتراول، ص9.

[2] همان، دفتراول، ص75.

[3] اخلاص، آيه 4.

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 88
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست