responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 87
89) چو عقلش كرد در هستى توغّل

فرو پيچيد پايش در تسلسل

توغّل ‌ عميق انديشيدن، غور و خوض كردن

تسلسل ‌ در لغت به معنى زنجير است ولى در اين بيت همان معنى فلسفى كه در بيت قبل ذكر شد مقصود است.

پس هنگامى كه عقل فيلسوف در آفرينش هستى و موجودات عالم غور و تعمق كرد، به اصل دَوْر و تسلسل رسيد و به همين خاطر پايش در سلسله و زنجير تسلسل پيچيده شد، بر حسب ضرورت به حكم ﴿و قضى ربك ان لا تعبدوا الا ايّاه[1] قائل به واجب الوجود مى شود زيرا اگر چنين نباشد سرانجام تسليم پذيرفتن يكى از اين دو اصل دوْر و تسلسل خواهد شد.

90) ظهور جمله اشيا به ضدّ است

ولى حق را نه مانند و نه ندّ است

ضدّ ‌ در لغت به معنى مقابل و مخالف و در اصطلاح فلسفه دو نوع متفاوت از يك جنس را گويند.

ندّ ‌ مثل، همتا(ف-م)

فلاسفه معتقدند كه «تعرف الاشياء باضدادها» هر شيى بوسيله ضد آن شناخته مى شود. مثلاً تا نور نباشد تاريكى شناخته نشود. خداوند از آنجايى كه مثل و مانند و ضدى ندارد پس از اين راه نمى توان پى به وجود او برد. مولوى در اين باره سروده  است:

«بد ندانى تا ندانى نيك را

ضدّ را از ضدّ توان ديد اى فتى»[2]

91) چو نبود ذات حق را ضدّ و همتا

ندانم تا چگونه دانم او را


[1] بنى اسرائيل، آيه 23.

[2] لاهيجى، شرح گلشن راز، ص72 .

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 87
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست