نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 443
عوام فريب است پيروى و فرمانبردارى كرده اى در مقام جهل و نادانى تو از او جاهل تر و نادان تر هستى.
913) چو اولا يعرف الهرّ است از برّ
چگونه پاك گرداند تو را سرّ
هِرّ مكروه، دشمن، خواندن گوسفند
برّ نيكى، راندن گوسفند
سرّ باطن، درون
مفهوم كلى بيت اشاره به شيخ جاهل و نادان است كه عوام او را پير و
راهنماى خود قرار داده اند. بنابر اين كسى كه فرق بين بدى و نيكى را
نمى داند و از فرط نادانى خواندن و راندن گوسفندان از هم باز
نمى شناسد چگونه مى تواند سرّ و باطن تو را از لوث
آلودگى ها و ناپاكى ها پاك و صاف گرداند؟
914) و گر دارد نشان باب خود پور
چه گويم چون بود نور على نور
باب پدر
پور پسر، فرزند
اگر فرزند از كمالات پدر بهره برده باشد و اخلاق و اعمال پدر در
وجود او جارى و سارى باشد نور بر نور است زيرا اگر اخلاق و سجاياى فرزند
همچون نور تابنده و روشنگر باشد بر نور كمالات پدر افزوده مى گردد و
امّت از فيض وجود او بيشتر و بهتر هدايت و ارشاد مى شوند.
915) پسر كو نيك رأى و نيك بخت است
چو ميوه زبده سرّ درخت است
زبده خلاصه، برگزيده
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 443