نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 364
قائم به نور است و پيدايى اين عالم به واسطه تجلّيّات انوار
آفتاب اسماء و صفات الهى است و در مثال، عالم محسوسات مانند طفل وابسته به
عالم ملكوت است كه همچون دايه پرورش دهنده است. بنابراين وجود اين عالم،
خيالى و مجازى است و اصل و حقيقت آن در عالم ملكوت است.
725) به نزد من خود الفاظ مأوّل
بر آن معنى فتاد از وضع اوّل
مأوَّل تأويل شده، قابل تأويل (ف-م)
آن معنى معنى معقولات منظور است
با توجه به بيت 720 كه الفاظ تأويل شده از محسوسات بودند اكنون شيخ
بيان مى كند كه اعتقاد من بر خلاف الفاظ تأويل شده است و معتقد است كه
اوّل، امور معقوله موضوع و اصل قرار مى گيرد زيرا معقولات وجود اصلى و
محسوسات وجود فرعى و تابع معقولات مى باشند.
726) به محسوسات خاص از عرف عام است
چه داند عام كان معنى كدام است
عُرف معروف، مشهور، آنچه ميان مردم معمول و متداول است (ف-م)
عامّ همه مردم، مردم جاهل و نادان (ف-م)
قرار دادن معانى محسوسه به عنوان اصل و موضوع، از فهم و درك مردم
عامى و جاهل است زيرا كه عوام ابتدا امر محسوس را درك مى كنند و از
امور محسوس پى به امور معقول مى برند و عوام نمى توانند موضوع
اصلى كه معانى معقول است را تشخيص دهند و يا درك كنند.
727) نظر چون در جهان عقل كردند
از آنجا لفظ ها را نقل كردند
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 364