13 ـ در اشارات و رموز عرفانى كه عارف به كار مى گيرد
كه دارد سوى چشم و لب اشارت
مرد معنى كسى كه از عالم صورت روى برگردانيده و به عالم معنى و حقيقت رسيده باشد.
عبارت تعبير كردن، شرح دادن(ف- م)
چشم «جمال و صفت بصر الهى راگويند»[1]
لب اشاره به نفس رحمانى است (ف- ع)
عارف و اهل تحقيق و يقين كه از عالم مادّه و صورت گذشته و به حقايق معنى رسيده است از اشارت به چشم و لب چه مقصودى دارد؟
كسى كاندر مقامات است و احوال
رُخ «ظهور تجلى جمالى است كه سبب وجود اعيان عالم ظهور اسماء حقّ است و اشاره به نقطه وحدت دارد»[2]، حقيقت، صفات لطف الهى منظور است.
زلف كنايه از كثرت است و اشاره به تجلّى جلالى انوار حقّ در صورت جسمانى دارد. صفات قهر الهى منظور است. ب29
خط «اشاره به تعيّنات عالم ارواح است. گويند مراد از آن عالم كبريايى است».[3]
خال نقطه وحدت حقيقى است.
مقامات «صفت ثابت سالك است كه به بذل مجهود حاصل شود»[4]
[1] گزينه متون عرفانى، ص 185.
[2] گزينه متون عرفانى، ص 188.
[3] همان، ص 187.
[4] همان، ص 197.