نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 352
خُلْد هميشگى، بقاء و دوام، بهشت(ف-م)
خَلوت «محادثه و گفتگوى سرّ است با حقّ به نحوى كه غير، مجال
نيابد و اين حقيقت معنى خلوت است. اما صورت خلوت، بريدن است از غير»[1]
«بهشت» و «حور» و «خلد» هر چند كه جاودانه هستند و دوام و بقاء
دارند، نسبت به خلوت با حق كه مشاهده جمال اوست در مقام انس با حقّ بيگانه و
نا آشنا هستند و ظرفيت و پذيرش حقّ را ندارند.
699) چو رويت ديدم و خوردم از آن مى
ندانم تا چه خواهد شد پس از وى
مى «غلبات عشق را گويند و ذوقى بود كه از دل سالك بر آيد»[2]
هنگامى كه جمال رخ معشوق را مشاهده كردم و از دست ساقى ﴿سقاهم ربهم﴾[3]«شراباً
طهورا»[4] را نوشيدم و به معارف و حقايق معنى دست يافتم از مستى مدام اين
شراب آن قدر بى خبر و از خود بيخودم كه نمى دانم بعد از اين حالت چه
خواهد شد.
700) پى هر مستيى باشد خمارى
در اين انديشه دل خون گشت بارى
مستى ب693
انديشه ترس، خوف
خُمار ملالت و درد سرى كه پى از رنج نشأة شراب ايجاد شود (ف-م) ،
خمار عبارت از احتجاب محبوب است به حجاب عزّت و ظاهر شدن پرده هاى
كثرت بر روى وحدت (ش- ل)