نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 328
جنبه ذات، «واحد» است زيرا همه موجودات داراى يك ذات «واحد»
هستند و «كثير» به سبب «كثرت» ظاهر و آشكار مى گردد و اگر نيك بنگرى
حقيقت همه موجودات «وجود مطلق» است به صورت ظاهر «كثير» و در باطن «واحد»
مى باشند.
639) عرض شد هستيى كان اجتماعى است
عرض سوى عدم بالذات ساعى است
عَرَض ب199
ساعى سعى كننده، شتابنده (ف-م)
«هستى» از اجتماع اجزاء به وجود مى آيد و چون نبوده و بعد پيدا
شده است ويژگى عَرَض را دارد و عرض نيز به اعتبار ذات خود، پيوسته رو به
سوى عدم و نيستى دارد.
640) به هر جزوى ز كلّ كان نيست گردد
كلّ اندر دم ز امكان نيست گردد
جزو ب631
كلّ ب631
كُلّ كه منظور از آن موجودات عالم است داراى دو جزو است يكى وجود كه
باقى است و تغييرى در آن ظاهر نمى شود و ديگرى تعيّن كه امرى عَرَضى
است و به اعتبار ذات خود فانى است. بنابر اين هر جزوى كه از كل نيست و
نابود گردد بديهى است كه كُلّ نيز نابود گرديده است. پس موجودات عالم نيز
نيست و فنا شونده مى باشند.
641) جهان كلّ است و در هر طرفة العين
عدم گردد و لا يبقى زمانين
طرفة العين ب3
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 328