responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 292

حضرت كه لقبش در آغاز بوالحكم بود و بعد معروف به ابوجهل گرديد.»[1]

اى مرد ناآگاه و بى خبر از حكمت الهى، آنچه كه تو تصوّر نموده اى كه افعال و احكام خداوند بر مبناى علّت و سبب است بيهوده است زيرا كه در ازل و در آغاز آفرينش چه علّت و سببى بوده است كه يكى محمّد(صلى الله عليه وآله) برگزيده حقّ و راهنماى مردم مى گردد و ديگرى ابوجهل، دشمن پيامبر و مردود حقّ مى شود؟

547) كسى كو با خدا چون و چرا گفت

چو مشرك حضرتش را ناسزا گفت

مشرك ‌ آنكه براى خدا شريك قايل شود.(ف - م)

هر كسى كه از خداوند در احكام و افعالى كه از او جارى و صادر مى شود، علت و دليل آن را بخواهد و به عبارتى «چون و چرا» بگويد او همچون مشركان خداوند را ناسزا گفته است يعنى سؤال گوينده «چون و چرا» معادل و برابر ناسزاى مشركان مى باشد.

548) ورا زيبد كه پرسد از چه و چون

نباشد اعتراض از بنده موزون

زيبد ‌ زيبنده است، شايسته است.

چه و چون ‌ اعتراض

موزون ‌ پسنديده

ورا ‌ وى را، او را، منظور خداوند است.

به سبب عظمت و بزرگى، شايسته است كه خداوند از بندگان خود از«چه و چون» سؤال كند تا آنان بر عجز و نقصان خود واقف و آگاه شوند. اما سؤال و اعتراض از سوى بنده به خداوند پسنديده نمى باشد.

549) خداوندى همه در كبريايى است

نه علّت لايق فعل خدايى است


[1] گلشن راز (باغ دل) ، تصحيح دكتر حسين الهى قمشه اى، ص 116.

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست