نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 252
وحدت، همه يكى شده اند و قابل تشخيص و باز شناختن از هم نمى باشند.
447) هر آن كو خالى از خود چون خلا شد
انا الحق اندرو صوت و صدا شد
خلأ جاى خالى از هوا، جايى كه در آن كسى نباشد.(ف - م)
صوت بانگ، آواز، تعداد ارتعاشات در هر ثانيه را گويند. (ف - م)
صدا انعكاس و برگشت صوت مى باشد. (ف - م)
هر گاه سالك و عارف وجودى براى خود قائل نباشد و هستى خود را در
وجود حق فانى ببيند. آنگاه است كه صداى «انا الحق» از وجود او شنيده
مى شود و در اين حالت سالك به مقام فناء فى الله رسيده است.
448) شود با وجه باقى غير هالك
يكى گردد سلوك و سير و سالك
وجه باقى خدا
سلوك روش، رفتار
سالك رونده در راه حق
سير حركت، رفتن به سوى حق
هر گاه تعيّنات مادّى و معنوى از وجود سالك و عارف جدا شود سالك با خداوند يكى مى شود و جون وجه خداوند به حكم ﴿لا اله الاّ هو كلّ شىء هالك الاّ وجهه﴾[1]باقى
مى ماند، وجود او نيز باقى خواهد ماند و آن حالتى است كه سالك به
مقام «بقا باللّه» رسيده است. بنا بر اين در چنين مرتبه اى «سالك» و
«سير» و «سلوك» در حقيقت معنى، يكى مى شوند.