نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 250
مى دانى كه غير خدا هيچ موجودى نيست و مُلك هستى تنها از آنِ اوست.
440) ندا مى آيد از حقّ بر دو امت
چرا گشتى تو موقوف قيامت
موقوف وابسته.
پيام «لمن الملك اليوم للّه الواحد القهّار»[1] در دنيا و آخرت به
طور مداوم از خداوند بر موجودات عالممى رسد. پس تو چرا امروز آن را
نمى شنوى و منتظر شنيدن آن در روز قيامت مى مانى؟ و اين طور نيست
مگر به حكم ﴿لهم آذان لايسمعون بها﴾[2] گوش تو از پنبه پندار پُر شده باشد.
441) درآ در وادى ايمن كه ناگاه
درختى گويدت انّى انا اللّه
وادى ايمن ب 82
اين بيت تكرارى است و شرح كامل آن در صفحه 82 نوشته شده است.
442) روا باشد انا الحقّ از درختى
چرا نبود روا از نيك بختى
نيك بخت مقصود حسين بن منصور حلاّج است.
اشاره به بردار كردن منصور حلاج است به خاطر آشكار كردن اسرار حقيقت و بر زبان راندن عبارت «انا الحق».
«انا الحق» گفتن از درخت كه فاقد صفات كمال است، جايز و رواست. چرا
گفتن اين عبارت از سوى عارفى كه جامع صفات و كمال است، شايسته و جايز
نباشد؟