نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 248
435) همه ذرّات عالم همچو منصور
تو خواهى مست گير و خواه مخمور
عالم ب 356
منصور حسين بن منصور حلاج عارف معروف قرن چهارم هجرى كه به سبب
تعليمات بدعت آميز او را به قتل رساندند و اتهامش اين بود كه در حال
جذبه فرياد «انا الحق» بر مى آورد (ف - م).
مست حالتى كه عارف از خود بيخود مى شود و به فناى مطلق مى رسد.
مخمور خمار آلوده، كسى كه از نوشيدن خمر مست گرديده (ف - م) ، اين نيز حالت بيخودى است اما پايين تر از مقام فنا است.
تمام ذرّات و موجودات عالم همچون منصور حلاّج از شراب عشق الهى مست و
مدهوش اند و از خود بيخود گشته، «انا الحق» مى گويند و به طريقى
حقايق پوشيده و اسرار نهفته را آشكار مى كنند.
436) در اين تسبيح و تهليلند دايم
بدين معنى همه باشند قايم
تسبيح سبحان اللّه گفتن و تنزيه حق.
تهليل لاا اله الاّ الله گفتن
قايم ايستاده، پا بر جا، استوار
تمام ذرّات و موجودات عالم پيوسته در حال تسبيح و تهليل خداوند
مى باشند و همه به اين معنى اعتقاد و ايمان داشته و در باور خود
استوار مى باشند. ﴿و ان من شىء الاّ يسبّح بحمده ولكن لا تفقهون تسبيحهم﴾[1]