أهل لغت براى سنت معانى زيادى را بيان كرده اند . كسائى آن را
به معنى[ ( دوام]) گرفته و خطابى آن را[ ( أصل طريقه محموده]) معنى
كرده است كه برأساس آن , در تعبير[ ( من سن سنة سيئه]) ,[ ( سيئه]) قيد
تلقى مى شود و سنت به معنى[ ( سنة حسنه]) خواهد بود . بعض أرباب لغت
نيز سنت را[ ( طريقه معتاده]) خوانده اند چه حسنه باشد و چه سيئه . در
روايت صحيح هم آمده است كه : [ ( من سن سنة حسنه فله أجر من عمل بها الى يوم القيمه و من سن سنة سيئه كانعليه وزرها و وزر من عمل بها الى يوم القيمه]) . [3]
اكنون بايد ديد كه آيا سنت , به حسب اصطلاح , شامل سنت نبويه و
سنت أئمه ( س ) مى باشد و يا فقط سنت نبويه را در بر مى گيرد . جمع
كثيرى از فقهاى اسلام گفته اند كه اگر سنت تنها گفته شود , همان قول و
فعل و تقرير نبى را شامل مى شود . أما فقهاى اماميه ( رضوان الله تعالى
عليهم ) , پس از آنكه روشن كرده اندكه قول و فعل و تقرير أئمه أطهار ( ع )
از حيث دليليت و حجيت مانند قول و فعل و تقرير پيغمبر اكرم ( ص )
است , گفته اند كه سنت توسعه دارد و شامل قول و فعل و تقرير معصوم ( ع )
چه پيامبر اكرم ( ص ) و چه أئمه اطهار ( ع )مى شود . البته بعض از علماى
عامه قائل شده اند به اينكه داراى سنت صحابه يا سنت شيخين نيز مى باشيم
, و بدين ترتيب سنت صحابه را هم مانند سنت نبى حجت دانسته اند .
به هر حال , به نظر اماميه , سنت به معنى جامع , يعنى سنت معصوم
پيامبر اكرم ( ص ) و أئمه أطهار ( س ) حجت است . با اين بيان , أئمه
اطهار ( ع )ناقل روايت يا محدث نيستند . بر پيامبر اكرم ( ص ) وحى مى
شده است و ايشان اخبار مى كرده اند كه ذات بارى تعالى چنين فرموده است
. در خصوص أئمه أطهار ( س ) بايد گفت كه وقتى مطلبى را نقل مى كنند ,
آن مطلب به طريقه الهام بر ايشان عرضه شده است و يدا بيد مسائل را ياد
گرفته اند . روايتى از حضرت أميرالمؤمنين ( ع ) است كه مى فرمايد :[ ( علمنى رسول الله ( ص ) ألف باب من العلم و ينفتح لى من كل