نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 217
حركتهاى بزرگ مىپراكنند و... هريك نمونهاى از كوششهاى حضرتسجاد
(عليه السلام) در راستاى پاسدارى از حق است كه تحليل و تبيين آن از حوصله
اين مختصر خارج است. [1]
امام باقر (عليه السلام) پايهگذار نهضت علمى
پنجمين امام معصوم باقرالعلوم لقب دارد و در سال 94 هـ .ق. و در سن
37 سالگى به مقام عظماى ولايت و امامت رسيد. در چهار سالگى، آنگاه كه
شيرينترين زمان كودكى را پشتسر مىنهاد، حماسه سوزان عاشورا جانش را با
يكى از كاراترين شيوههاى تبليغ دين آشنا ساخت.
در دوران امامت حدود 20 ساله آن حضرت (عليه السلام) ، پنج خليفه
به نامهاى وليدبنعبدالملك (96 ـ 94 هـ .ق)، سليمانبنعبدالملك (99 ـ 96
هـ .ق)، عمربنعبدالعزيز (101 ـ 99 هـ .ق)، يزيدبنعبدالملك (105 ـ 101 هـ
.ق) و هشامبنعبدالملك (114 ـ 105 هـ .ق) به قدرت رسيدند.
براساس مدارك تاريخى، به استثناى عمربنعبدالعزيز كه نسبتاً
دادگر و علاقهمند به خاندان پيامبر (صلى الله عليه وآله) بود، همه حاكمان
اين دوره در ستمگرى و خودكامگى چون نياكانشان بودند.
در دوران حكومت وليدبنعبدالملك، مرزهاى سرزمين اسلامى از شرق و
غرب توسعه يافت و ضمن دربرگرفتن بخشهايى از هند، كابل، كاشمر و توس تا
اندلس پيش رفت. بهرغم نقاط روشنى كه در زندگى و زمامدارى وليد به چشم
مىخورد، وى نقاط ضعف و انحرافهايى آشكار داشت. به نوشته مورخان، وليد
مردى ستمگر بود و به سبب تربيت نادرست، از ادب و شايستگى انسانى بىبهره
بود. [2] او فاسدان بسيار را امير و فرماندار ساخت و بدين ترتيب، مردم را
در وضعيتى دشوار قرار داد. حجاجبنيوسف، پس از مرگ عبدالملك بهوسيله وليد،
در پست خود ابقا شد و به جنايت و ستم خود ادامه داد.
شعاع تأثير آموزگار و اصلاحات عمربنعبدالعزيز
با آنكه طبق وصيت عبدالملك، يزيدبنعبدالملك وليعهد
سليمانبنعبدالملك بود; پس از سليمان، عمربنعبدالعزيز خليفه شد و مورد
استقبال قرار گرفت. [3]