نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 211
شهادت، چگونه مىتوان به برپايى حكومت انديشيد؟ بنابراين، طرفدار چنين ديدگاهى راهى جز انكار آگاهى پيشين به صورت جزئى ندارد. [1]
شهيد مطهرى كه خود از طرفداران نظريه امر به معروف و نهى از
منكر است، آگاهى پيشين امام را در سطحى خاص كه به اعتقاد وى سطح معنويت و
امامت است، مىپذيرد و مىگويد:
از نظر تاريخى نمىتوان اثبات كرد كه امام به قصد كربلا و يا با علم
به كشتهشدن حركت كرد; بلكه از نظر تاريخ كه ظواهر قضايا را نقل مىكند،
امام(عليه السلام)به طرف كوفه و قصد كوفه حركت كرد و در اثر برخورد با حر
و اجازه ندادن حر كه امام از حوزه عراق خارج شود و حاضر نشدن امام(عليه
السلام)كه تحتالحفظِ حر به كوفه برود. راهى را بهطرف غرب و چپ جاده پيش
گرفتند تا رسيدند به كربلا و بعد در اثر نامه ابنزياد، در آن محل متوقف
شدند; و از نظر علم به كشتهشدن هم، تاريخ جز مخطور بودن و غيرقابل اطمينان
بودن اين سفر را اثبات نمىكند. [2]
پذيرش امربهمعروف و نهىازمنكر بهعنوان هدف قيام امامحسين (عليه
السلام) گام بلندى در جهت اين برداشت سياسى است كه كربلا يك قضيه شخصى كه
تمام ماجرايش در يك آگاهى پيشين يا دستور ويژه براى رفتن بهسوى شهادت
خاتمه يابد، نيست.
استاد مطهرى، در نگرانى از برداشت صوفيانه و شخصى از حماسه كربلا و حساسيت و اهتمام به برداشت سياسى، مىفرمايد:
يكى از امورى كه موجب مىگردد داستان كربلا از مسير خود منحرف گردد و
از حيّز استفاده و بهرهبردارى عامه مردم خارج شود اين است كه مىگويند
حركت سيدالشهدا معلول يك دستور خصوصى و محرمانه بهنحو قضيه شخصيه بوده است
و دستورى خصوصى در خواب يا بيدارى بهآن حضرت داده شده است. چه در
اينصورت ديگران نمىتوانند او را مقتدا و امام خود در نظير اين عمل قرار
دهند و نمىتوان براى امامحسين(عليه السلام)مكتب قائل شد.... برخى براى
اينكه به خيال خودشان مقام امامحسين(عليه السلام)را بالا ببرند،
مىگويند; دستور خصوصى براى مبارزه با شخص يزيد و ابنزياد بوده و در اين
زمينه از خواب و بيدارى
[1] اقتباس از: حيات فكرى و سياسى امامان شيعه ، صص 248 ـ 242.