نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 201
سنگسار مىگردد، تو سنت پيامبر (صلى الله عليه وآله) را ترك كرده،
با فرمان او بهعمد مخالفت كردى و بدون هدايت الهى در پى هوس خويش رفتى.
بعد از آن، زياد را به بصره و كوفه مسلط كردى; درحالىكه او دستهاى
مسلمانان را قطع و چشمان آنها را نابينا مىساخت و آنان را بر شاخههاى
نخل مىآويخت. آيا تو قاتل آن دو حضرمى نيستى؟ كسانى كه زياد به تو نوشت
پيرو دين علىاند; تو به او نوشتى هركس بر دين و رأى على است، بكش و او نيز
به فرمان تو آنها را مثله كرد. آيا جز آن است كه دين على همان دين محمد
(صلى الله عليه وآله) است; بهنام همان دين است كه اكنون تو بر اريكه قدرت
تكيه زدهاى. اگر اين دين نبود، تو و پدرانت هنوز در جاهليت بهسر مىبرديد
و بزرگترين شرف و فضيلت شما، رنج دو سفر زمستانى و تابستانى به يمن و
شام، براى بهدستآوردن مى و... بود. من براى خود و دين خود چيزى را بالاتر
از جهاد با تو نمىدانم، اگر آن را انجام دهم، به پروردگار نزديك شدهام و
اگر انجام ندهم، بايد به سبب كوتاهى در آن از خداوند آمرزش بخواهم....
اى معاويه، تو را بشارت باد به قصاص به سبب قتل حجر; بدان، براى
خداوند كتابى است كه هر گناه كوچك و بزرگى در آن ثبت مىشود. آرى، خدا تو
را بهخاطر اينكه تنها بهسبب گمان بد بىگناهان را گرفته، با تهمت به قتل
رساندهاى و مردم را به بيعت با فرزند سفيه، شرابخوار و سگبازت وادار
مىكنى، فراموش نمىكند. تو با اين كار، خويش را به هلاكت افكندى; دين خود
را تباه ساختى و حقوق ملت را پايمال كردى; والسلام. [1]
وضعيت سياسى ـ اجتماعى عصر يزيد
با مرگ معاويه، حكومت عدالتستيزش بهپايان رسيد و پسرش يزيد، طبق
وصيتنامه بىسابقه و تعهّدى كه از رؤساى قبايل گرفته بود، در ماه رجب سال
60 هـ .ق. سلطنت را بهعهده گرفت. يزيد نماينده واقعى شيوه زندگى معمول
جوانان دوران جاهليت بود. رفتار ضداسلامى و فساد آشكارش در جهاناسلام
مشهور بود; حتى نويسندگان معدودى كه در پنهان ساختن اطلاعات نامطلوب خاندان
اموى مىكوشند، نمىتوانند از بيان اين گزارش خوددارى كنند كه يزيد اولين
خليفه بادهگسار در حضور مردم است كه در جهت ارضاى
[1] انساب الاشراف ، ج 3، صص 155 ـ 154; احتجاج طبرسى، ج 2، ص 161 و الامامة والسياسة ، ج 1، صص 188 ـ 180.
نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 201