responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هزينه پاك ماندن نویسنده : حسین انصاریان    جلد : 1  صفحه : 24

براى تو!.

تيغى كه به همراه داشت و براى تراشيدن قلم از آن استفاده مى كرد را در آورد، اول با آفتابه آب ريخت روى سر خود، و كل اين موهاى زيبايش را تيغ زد، ابروهايش را با تيغ زد، محاسنش را با تيغ زد، قيافه بسيار زشتى پيدا كرد، با آن قيافه زشت و بد و سر و صورت خون آلود آمد جلو اتاق و گفت: خانم ما آماده ايم!.

زن وقتى در را باز كرد و چشمش به او افتاد، ديد عجب آدم زشت و بدگلى! چنان ناراحت شد كه گفت: سريع بيا من در را باز كنم، برو گورت را گم كن! در حياط را باز كرد و شيخ آمد بيرون.[1] از آن روز خدا زبان شيخ، گلوى شيخ و طنين صداى شيخ را عوض كرد و مردم عاشقش شدند، جوانها آمدند دست به دامنش شدند. گفت: اين جوانهايى كه مى‌بينى تربيت شده‌هاى شيخ جمال هستند! با «نه» گفتن زمين زندگى پاك مى‌شود، از اين زمين پاك زندگى دنيا، بهشت در مى آيد.

«الدُّنيَا مَزرَعَه الآخِرَه»


[1]. سفرنامه ابن بطوطه: 1/ 23، ترجمه محمد على موحد، تهران، بنگاه ترجمه نشر كتاب، 1337. (استاد اين ماجرا را با تغيير و تفصيل بيان كرده اند.)

نام کتاب : هزينه پاك ماندن نویسنده : حسین انصاریان    جلد : 1  صفحه : 24
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست