چون پس از ثبوت جرم، قصاص يا ديه يا عفو است. و حق حبس
ندارد. و اگر در معرض فرار است، تا حدودى كه عرفا جهت تحصيل اذن لازم است، او را
حبس، و پس از آن با اخذ وثيقه يا كفيل يا ديه به نحو مشروط او را آزاد كنند.
چون مورد از مورد تزاحم حقين است. و حق ولى دم، اهم
مىباشد.
سؤال 1910: آيا اولياى دم بدون اجازه حاكم شرع مىتوانند
قصاص كنند يا نه؟
جواب: خير، قصاص حتما بايد با اجازه و حكم حاكم شرع صورت
گيرد.
به هوش آمدن كسى كه به عنوان قصاص نفس حلقآويز شده است
سؤال 1911: چنانچه كسى محكوم به قصاص باشد. و به عنوان قصاص
نفس، حلقآويز شود. و پزشك متخصص گواهى دهد كه فوت كرده است، و در سردخانه بهوش
بيايد و زنده شود. اولا: حكم قصاص به قوت خود باقى است يا ساقط است؟ ثانيا: در
صورت باقى بودن به قوّت خود، آيا ديه حلقآويزى اوّل به جانى تعلق مىگيرد يا خير؟
ج: 1- در فرض سؤال، حكم قصاص به قوّت خود باقى است.
2- در مورد سؤال، حلقآويزى اول، ديه ندارد.
سؤال 1912: آيا حلقآويز كردن يا تير باران كردن جاى قصاص
را مىگيرد، يا بايد حتما به همان وسيله و آلت قتاله، قصاص صورت بگيرد؟
جواب: بلى، جاى قصاص را مىگيرد.
لوث و قسامه
سؤال 1913: كودكى بعد از اينكه سالم متولد شده، فوت كرده
است كه به نظر پزشك قانونى، كودك در اثر ضربه مغزى فوت كرده است و مسئوليت آن كودك
در اين مدت به عهده چهار پرستار بوده است كه هر يك اظهار بىاطلاعى مىكنند. لطفا
بفرماييد با علم به اينكه يكى از اينها سبب قتل كودك بوده، كداميك ضامن هستند؟
جواب: ظاهرا مورد از موارد لوث و قسامه است. كه اگر اصل قتل
محرز شده و