نام کتاب : سيناى فقاهت نویسنده : موحد فاطمی، حسن جلد : 1 صفحه : 34
طلابى
را كه سرباز امام زمان (ع) هستند با دستبند به طرف كلانترى ببرند؟!
آيتالله
بروجردى با تأثّر مىپرسد: با چشم خود ديدى؟ جواب مىدهد: بله. آيتالله بروجردى
رئيس شهربانى را احضار مىكند و با غيظ تمام مىگويد: پير و خرفت شدهاى؟ به طلبه
دستبند مىزنى؟ برگرد. رئيس شهربانى كه خيلى ترسيده بود، فرار مىكند.
پس
از آن، سر و صداى زياد در حوزه به راه مىافتد و دروس تعطيل مىشود و اعتصاباتى به
راه مىافتد تا بالأخره آن دو آزاد مىشوند.
[1]
در
صحنه سياست و ارتباط با امام خمينى
ايشان
با امام خمينى ارتباط زياد و رفاقت داشت. آيتالله محمد فاضل لنكرانى در مورد اين
ارتباط مىگويد: «نه تنها حضرت امام از دوستان نزديك پدرم بود، بلكه بين آن دو رفت
و آمد زياد بود و من ايشان را در منزلمان زياد مىديدم.»
[2] گويا اين روابط تأثير زياد بر ديدگاههاى سياسى فاضل قفقازى داشته
است. پس از تصويب انجمنهاى ايالتى و ولايتى، با اينكه آيتالله بروجردى از دنيا
رفته بود و امثال او پشتيبان خود را از دست داده بودند، در تاريخ 20/ 8/ 1342 طىّ
تلگرافى تند به اسدالله علم- نخستوزير وقت- اعتراض خود را اعلام كرد و خواستار
لغو آن شد:
[1]. ستارگان حرم، ج 12، ص 274- 275، به نقل از
حجتالسلام سعيد اشراقى.