نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد جلد : 1 صفحه : 53
حال، استصحاب بقاء حيات در اين صورت، به دليل اختلاف نظر در
معناى آن، و تفاوت در چگونگى تحقق آن جارى نخواهد بود. [1]
گفتار چهارم: مفهوم شناسى مرگ مغزى
اساسىترين واژهاى كه در پژوهش حاضر، كارايى و اثر بخشى
دارد «مرگ مغزى» [2] است، چه اينكه محور تمام مسائل اين مجموعه، جز آن نيست. طبعاً، تعيين و تشخيص
حد و مرز آن بسيار ضرور مىنمايد. مع الوصف، از آن جا كه بخش دوم مكتوب حاضر،
متعهد بررسى مبسوط در چيستى اين موضوع شده تا تعادل كمى فصلهاى كتاب حفظ گردد، در
اين مجال، به توضيحى مختصر، از دو منظر علمى و فقهى بسنده مىشود.
اين نظريه از ابتداى كشف و پيدايى خود و در پى گذار از
مراحل گوناگون پزشكى و قانونى، همواره تعريفها و ملاحظات متعدد و متنوعى پشت سر
گذاشته است. تعاريف ابتدايى، مبهم و آميخته با برخى از وضعيتهاى مشابه بود؛
تعريفهايى مانند «يك مرحله بالاتر از اغما يا اغماى زمان گذشته». [3]
امروزه، در پى پيشرفت گسترده دانش پزشكى و به دنبال معاينات
گسترده بالينى و انجام آزمايشهاى گوناگون در اين زمينه، تعاريف دقيقى ارائه گشته
است.
در اصطلاح پزشكى، مرگ مغزى به صدمه قطعى و غير قابل بازگشت
مغز اطلاق مىگردد كه طىّ آن قشر مغز و ساقه مغزى به طور كامل از كار افتاده و هيچ
گونه فعاليتى نداشته باشد و جريان خون داخل جمجمه قطع شده باشد. [4]
[1]. سيد محسن
خرازى، پيشين، ج 2، ص 332؛ محمد مهدى آصفى، پيشين، ص 31.
[4]. محمدعلى
محققى، «ماوراء زندگى»، مجموعه مقالات و گفتگوهاى دومين سمينار ديدگاههاى اسلام
در پزشكى (گردآورى و تنظيم سيدحسين فتاحى معصوم)، چاپ اول، (تهران: دانشگاه علوم
پزشكى مشهد، 1380)، ج 2، ص 331.
نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد جلد : 1 صفحه : 53