جنسيت باطل مىشود. دليل ايشان آن است كه بعد از تغيير
جنسيتِ زوجه به مرد، ازدواج قابليت بقا و استمرار را از دست مىدهد. بنابراين،
زوجيت و ازدواج آن دو با يكديگر، به دليل از بين رفتن موضوع ازدواج يعنى «وجود مرد
و زن» از بين مىرود. [1] بند ب) تغيير جنسيت شوهر و تبديل وى به زن: ايشان در مورد تغيير جنسيت شوهر و تبديل وى به
زن معتقد است كه اين ازدواج نيز از زمان تغيير جنسيت باطل خواهد بود؛ چون اعتبار
شرعى ازدواج به وجود مرد و زن است نه دو مرد. [2]
بند ج) تغيير جنسيت غير همزمان زوجين: نيز
ايشان در مورد تغيير جنسيت غير همزمان (غير متقارن) زوجين معتقد است اين ازدواج
باطل است و امكان بقا براى آن وجود ندارد؛ چون اساساً اين نكاح از نظر عقلى، شرعى
و عرفى فاقد متعلق است. [3] توضيح بيشتر آنكه ازدواج يك رابطه طرفينى
ميان زوج و زوجه است. هرگاه يكى از طرفين به تغيير جنسيت روى آورد، اين ازدواج
فاقد طرف مقابل يا فاقد متعلق است. از اين رو، ريسمان ازدواج ميان آن دو گسسته
مىشود. اگر چه طبق فرض، طرف مقابل نيز تغيير جنسيت مىدهد، ولى از آن جايى كه
تغيير جنسيتِ دوم در يك فاصله زمانى صورت پذيرفته است، ازدواجى كه در گذشته باطل
شده، دگر بار برقرارى نمىشود و قابل استصحاب نيست، مگر آنكه مجدداً ميان آن دو
عقد نكاح جديدى منعقد شود.
7.
آيتالله محمد مؤمن: ديدگاه ايشان را درضمن سه بند زير مىآوريم:
بند الف) تغيير جنسيت يكى از زوجين: از نظر ايشان، اگر
جنسيت يكى از زن و شوهر تغيير كند، از هنگام پديد آمدن تغيير، عقد نكاح آن دو باطل
مىشود؛ زيرا باقى ماندن آن ديگر امكانپذير نيست؛ چرا كه ازدواج مرد با مرد و يا
زن با زن مشروع نيست. [4]
[1]. ر. ك: احمد
مطهرى، مستند تحرير الوسيله، ص 192: «لعدم قابلية بقاء التزويج بعد تغيير جنسية
المراة بالرجل فتنتفى الزوجية بإنتفاء موضوعها».
[2]. ر. ك: همان، ص
198: «و ذلك من جهه ارتفاع موضوع الازدواج كما تقدم، حيث إنّ الزواج شرعاً لايعتبر
إلّا بين الرجل و المرأة لا بين الرجلين».
[3]. ر. ك: همان، ص
199: «اى يبطل النكاح و الزواج من جهه عدم امكان بقاء النكاح بدون المتعلق عقلًا و
شرعاً و عرفاً».
[4]. محمد مؤمن،
كلمات سديده فى مسائل جديده، ص 109- 110: «لو تغيرت جنسيه أحد الزوجين بطل نكاحهما
من حين حدوث التغير، لعدم إمكان بقائه، فإنّه لا مشروعية لزواج رجل برجل او إمرأة
بإمرأة اخرى».