است و بنابراين، ازدواج سابق به طور كلى باطل و بلا اثر
مىشود. دليل اين امر، واضح است؛ چه اينكه از اركان مهمِ «ازدواج» وجود دو فرد به
عنوان «زن و شوهر» مىباشد. چنانچه اين ركن مهم از بين برود، «موضوع ازدواج»
منتفى شده و بنابراين، حكم مسأله، يعنى «ازدواج» نيز از بين خواهد رفت. امام خمينى در اين باره مىگويد:
و كذا لو تزّوجت إمرأة برجل فغير جنسه بطل التزويج من حين
التغيير؛ [1] همچنين اگر زنى با مردى ازدواج كند و آنگاه مرد جنسيت خويش را تغيير دهد،
ازدواج از هنگام تغيير جنسيت باطل مىشود.
گفتار دوم: وضعيت ازدواج در تغيير جنسيت زن به مرد
اين مورد نيز مانند صورت قبل است. به عبارت ديگر، هرگاه پس
از ازدواجِ مرد و زن، زن به مرد تبديل شود، موضوع ازدواج، يعنى عنوان «زن و شوهر»
از بين رفته و ازدواجِ سابق باطل و بلا اثر خواهد بود. امام خمينى در
اين باره مىگويد:
لو تزّوج إمرأة فتغير جنسها فصارت رجلًا بطل التزويج من حين
التغيير؛ [2] هرگاه زنى ازدواج كند، آن گاه زن جنسيت خويش را تغيير دهد و مرد گردد، ازدواج
از هنگام تغيير جنسيت باطل مىگردد.
با توجه به كلام فوق، با عمل جراحى تغيير جنسيت، موضوع
ازدواج يعنى «مرد و زن» تغيير كرده و موضوع جديد، يعنى «مرد و مرد» به وجود
مىآيد. از اين رو، بطلان ازدواج، يك امر قهرى خواهد بود.
گفتار سوم: تغيير جنسيت زوجين به صورت غير همزمان (غير
مقارن)
گاه زوجين هر دو به تغيير جنسيت روى مىآورند؛ البته با اين
توضيح كه تغيير جنسيت زن و شوهر، با يك فاصله زمانى نسبتاً زياد، مثلًا يك سال يا
دو سال صورت مىپذيرد. در اين فرض، فرقى نمىكند كه در ابتدا مرد تغيير جنسيت دهد،
يا زن تغيير
[1]. روح الله
خمينى، تحرير الوسيله، ج 2، ص 559، مسأله 3.