5- اشكال آخر نيز اين است كه ايشان ضمان را يك حكم وضعى دانستند و ديگر
حكم تكليفى «وجوب الردّ» يا «وجوب الحفظ» را استفاده نكردند؛ در حالى كه اگر ضمان
را به معناى «استقرار در عهده» بدانيم، بر آن، هم حكم وضعى مترتّب مىشود و هم حكم
تكليفى؛ بنابراين، ضمان داراى يك معناى عامّى است.
تعريف
برگزيده ضمان
به
نظر مىرسد، بهترين تعريفى كه براى ضمان مىتوان بيان داشت، تعريف محقّق اصفهانى
رحمه الله در حاشيه مكاسب است؛ ايشان فرمودند: ضمان عبارت است از «كون الشيء في ضمن العهدة»؛
و داراى آثار وضعى و تكليفى است؛ طبق اين تعريف، ضمان شامل «ضمان المال»، «ضمان
النفس»،- كفالت- و «ضمان معاوضى» مىشود و هيچ يك از اشكالاتى كه بر تعاريف ديگر
بزرگان وارد شد، بر اين تعريف وارد نيست.
گفتار
دوّم: ديدگاه اهل سنّت در مورد ضمان
قبل
از آنكه بحث از مفردات حديث «على اليد» را شروع و بيان كنيم، مناسب است كه
اشارهاى اجمالى به كلمات اهل سنّت در مورد معناى ضمان داشته باشيم.
اوّلين
نكته اين است كه غالب علما و فقهاى عامّه- حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى- لفظ ضمان و
كفالت را به صورت مترادف استعمال مىكنند، بر عكس علماى اماميّه كه ضمان را در
مورد اموال به كار مىبرند و كفالت را در اشخاص استعمال مىكنند.
به
عنوان مثال، در مورد علماى حنفى آمده است:
«الحنفيّة يطلقون كفالة على ما كان فيه الضمان
بموجب العقد، و تشمل كفالة المال وكفالة النفس و ... ويطلقون الضمان على ما هو