مىشود،
اين است كه حديث «على اليد» از احاديث معتبر بوده و استناد به آن براى ضمان يد
تمام است.
بحث
بعدى در اين قاعده، در مورد مفاد و دلالت اين روايت است، امّا قبل از آن، لازم است
نكات زير تذكر داده شود.
1-
اجمال روايت: برخى از بزرگان روايت «على اليد» را از حيث دلالت مجمل دانسته و
گفتهاند: روايت مزبور دلالتى بر ضمان ندارد.
[1]
شبيه
استدلال فوق را در بحث قاعده لاحرج نيز داشتيم كه در آن بحث، بعضى از علما قائل
بودند معناى حرج روشن نبوده و اجمال دارد؛ مجمل نيز فاقد صلاحيت استدلال است. لكن
چنانكه بيان خواهيم كرد و بزرگان علما [2] نيز گفتهاند، در روايت «على اليد» هيچ اجمالى وجود ندارد و حديث به
خوبى بر ضمان يد دلالت دارد.
2-
اخبارى بودن روايت: نكته دوّم اين است كه اگر حديث «على
اليد» بخواهد به عنوان مستند حكم فقهى فقها قرار گيرد، لازم است كه پيامبر اسلام
صلى الله عليه و آله در هنگام بيان اين روايت، در مقام انشاء و جعل حكم باشند و نه
در مقام اخبار؛ اگر گفته شود روايت «على اليد ما أخذت حتّى تؤدّي» جمله خبريه بوده
و متضمّن حكم شرعى- تكليفى يا وضعى- نيست، معناى روايت اين مىشود كه پيامبر اكرم
صلى الله عليه و آله فرموده باشند: «چيزى كه در دست انسان است تا زمانى كه آن را
ادا كند، در دستش است».
نادرستى
اين احتمال نياز به بحث و استدلال ندارد؛ زيرا،
اولًا: علاوه بر ركاكت معناى خبرى روايت، كلمه «على» موجود در روايت، ظهور
در الزام دارد؛ ثانياً: نقل اين روايت و استدلال
به آن توسط بزرگان از فقهاى خاصه و