1-
يد: اولين سبب، «يد» يعنى تسلّط غير شرعى بر مال ديگرى است. اين مطلب از
حديث معروف على اليد استفاده مىشود؛ و در صورتى كه اين قاعده دلالت بر ضمان داشته
باشد- كه مشهور علما و بزرگان از اين قاعده، ضمان را استفاده كردهاند-، اگر شخصى
بر مال غير استيلا پيدا كند، ذمّهى او مشغل شده و ضامن آن مال خواهد بود. اما اين
كه منظور از يد، خصوص يد عدوانى است؟ آيا يد غير غاصب را نيز شامل مىشود؟ و ...،
مواردى است كه در ادامه مباحث ان شاءاللَّه به آن مىپردازيم.
2-
اتلاف: يكى ديگر از اسباب ضمان، اتلاف است. هرگاه شخصى مال ديگرى را از بين
ببرد- هرچند كه بر آن مال «يد» و تسلّطى نداشته باشد- ضامن خواهد بود؛ قاعده اتلاف
نيز از قواعد مشهور فقهى، و برگرفته از حديث
«من أتلف مال الغير فهو له ضامن» [1] است.
3-
غرور: سبب ديگرى كه از براى ضمان وجود دارد، اين است كه هرگاه شخصى باعث
ضرر ديگرى شود، نسبت به آن، ضامن است. به عنوان مثال:
طعام
زيد را به عنوان مال خودش در اختيار عمرو قرار دهد؛ در اين فرض چنان چه صاحب طعام
به عمرو مراجعه كند، او نيز مىتواند به زيد مراجعه، و خسارتى را كه پرداخت كرده
است از او طلب كند. در عبارات فقها مشهور است كه
«المغرور يرجع إلى من غرّه» [2].
[1]. صاحب جواهر رحمه الله در مورد اين روايت
بيان مىدارد: «هو الحديث المشتهر على ألسنة الفقهاء إلّاأنّه لم نجد نصّ ذلك مع
التتبّع في مظانّها، والظاهر أنّه مستفاد من عدّة روايات وردت في أبواب مختلفة:
منها ما رواه في الوسائل فى الباب 10 و 11 و 14 من كتاب الشهادات، والباب 7 و 5 من
كتاب الرهن، الحديث منهما، والباب 29 من كتاب الاجارة والباب 18 من كتاب العتق الحديث
1 و 5 و 9، والباب 22 من أبواب حدّ الزنا الحديث 4 و ...»؛ ر. ك: جواهر الكلام، ج
31، پاورقى ص 91، و ج 37، ص 60 و 145.
اگرچه
از محقّق ثانى رحمه الله در حاشيه ارشاد نقل شده است كه «أنّه نسب إلى النّبي صلى
الله عليه و آله».
[2]. «ربّما نسب إلى النّبي صلى الله عليه و آله
المغرور يرجع إلى من غرّه، كما حكي عن المحقّق الثاني في حاشية الارشاد»، حاشيه
مكاسب سيد يزدى، ج 1، ص 179 ط. ق.