نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 104
امام هادى در مجلس متوكل
برخى از امام هادى نزد متوكل سعايت كردند كه در منزل او اسلحه و نوشته ها و اشياى ديگرى است كه از شيعيان او در قم به او رسيده و او عزم شورش برضدّ دولت را دارد. متوكل گروهى را به منزل حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه امام هجوم بردند، ولى چيزى به دست نياوردند، آنگاه امام را در اتاقى تنها ديدند كه در به روى خود بسته و جامه پشمين برتن دارد و بر زمينى بى فرش و پوشيده از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است.
امام را با همان حال نزد متوكل بردند و به او گفتند: در خانه اش چيزى نيافتيم و او را رو به قبله ديديم كه قرآن مى خواند.
متوكل چون امام را ديد، عظمت و هيبت امام او را فراگرفت و بى اختيار حضرت را احترام كرد و در كنار خود نشاند و جام شرابى را كه در دست داشت به آن حضرت تعارف كرد! امام سوگند ياد كرد و گفت: گوشت و خون من با چنين چيزى آميخته نشده است، مرا معاف دار! او دست برداشت و در مقابل گفت: شعرى بخوان!
امام فرمود: من شعر زيادى به خاطر ندارم.
گفت: بايد بخوانى!
امام اشعارى خواند كه ترجمه آن چنين است:
نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 104