نام کتاب : مسائل جديد كلامى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 338
(و جحدوا بها واستيقنتها أنفسهم ظلماً و علوّاً).[1]
«و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند».
و نيز از گروهى حكايت دارد كه به خاطر تن دادن به هوس ها و ميل ها، عالمانه و آگاهانه گمراه مى شوند و هوس خود را خداى خود مى كنند:
(أفرأيت من اتّخذ الهه هواه و أضلّه الله على علم).[2]
«آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس قرار داده و خداوند او را با آگاهى (براين كه شايسته هدايت نيست) گمراه ساخته».
در حوزه ى سلامت تن و جسم، كم نيستند كسانى كه با علم به زيان هاى دخانيات، به سيگار و مواد مخدّر معتاد شده اند و يا با علم به منافع نرمش و ورزش از تن دادن به زحمت آن خوددارى كرده اند.
در حوزه ى بهداشت روح و روان نيز داستان از همين قرار است. عده اى با علم به وجود مبدأ و معاد، از سر خودخواهى و رها شدگى، تن به ايمان نمى دهند و به انكار و سركشى رو مى آورند.
(الّذين يكذّبون بيوم الدّين و ما يكذّب به الاّ كلّ معتد أثيم).[3]
«همان ها كه روز جزا را انكار مى كنند. و تنها كسى آن را انكار مى كند كه متجاوز و گنهكار است».
(بل يريد الانسان ليفجر أمامه * يسئل أيّان يوم القيامة).[4]