نام کتاب : مسائل جديد كلامى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 27
استفاده از مباحث اجتماعى قرآن و بهره بردارى مستمر از آن بر اين اساس استوار است و هرگز صحيح نيست كه در بهره گيرى از قرآن بر مصاديق موجود در عصر نزول آيه و يا بر مصاديق واضح اكتفا ورزيد.
امام صادق(عليه السلام) در حديثى قرآن را چنين توصيف مى كند:
«ظهره تنزله، و بطنه تأويله، منه ما مضى، و منه ما لم يجئ بعد، يجرى كما تجرى الشمس و القمر».[1]
برون قرآن «تنزيل» آن و درون آن «تأويل» آن مى باشد قسمتى از تأويل قرآن گذشته و برخى ديگر هنوز نيامده است. قرآن مانند خورشيد و ماه در حال جريان مى باشد (همان طور كه خورشيد و ماه در انحصار منطقه اى نيست) هم چنين قرآن نيز در انحصار افراد خاصى نمى باشد.
در اين حديث «تأويل» در مقابل «تنزل» وارد شده و تأويل به معنى تطبيق مفاهيم كلى بر افرادى گرفته شده كه بخشى از آن ها در گذشته بوده و بخشى ديگر در آينده تحقق مى پذيرند.
امام صادق(عليه السلام) در حديثى مى فرمايد:
«اذا نزلتْ آية على رجل ثم مات ذلك الرجل ماتت الاية من الكتاب؟! ولكنّه حىّ يجرى فى من يأتى كما يجرى فى من مضى»[2]
«اگر آيه اى درباره ى كسى نازل گرديد آن گاه شخص بميرد (مفاد آيه به صورت قانون كلى باقى مى ماند) و اگر با از بين رفتن آن شخص آيه نيز از بين برود قرآن نيز به تدريج از بين مى رود بلكه قرآن زنده است درباره آينده همان را حكم