«اين كتاب من از آن كتاب شما بهتر است»; به خلاف ضمير كه به جاى اسم نشسته و تنها مذكور گردد چنانچه در اين كلام: «با دوست و دشمن احسان كن كه آن را محبّت افزايد و اين را عداوت». پس لفظ «آن»]و [«اين» اگر با اسم مشاراليه ذكر شوند، از اسماء اشاره معدود بود و اگر تنها ذكر شوند، در شمار ضمائر خواهند بود.
2) اسم اشاره هماره بر مشاراليه خود متقدّم باشد و گاهى مؤخّر هم آمده و حصر و تأكيد را افاده نمايد:
سخن، اين است، ديگران بگذار *** تا بگويند هر يكى سخنى
3) لفظ «ام» در اوّل روز و شب و سال، مخفّف «اين» است و اگر اين را هم لفظى مستقل بشماريم، عدد اسماء اشاره سه خواهد بود.
4) لفظ «آنك» و «اينك» همان «آن» و «اين» است كه «كاف تصغير» بر آن ها داخل و از براى اسم اشاره مصغّر معيّن شده اند.
5) لفظ «آن» چون به كلمه ديگر اضافه شود، افاده معنى ملكيّت نمايد: «امّا اين كشو قديم از آنِ شما نيست»; و از دستور اوّل روشن گرديد كه اين، اسم اشاره نيست بلكه از ضماير است و شرح معنى آن در اين گونه موارد در دستور چهارم ضماير، نگارش يافت.
6) در جائى كه به اوّل «آن» و «اين»، يكى از «بر»، «كه»، «و»، «هم» و غيره ملحق گردد، بهتر حذف همزه است لفظاً و ندرتاً با همزه نيز ديده شده مگر اين كه در لفظ «هم»، قريب و بعيد، هر دو مستعمل شوند: «هم آن را گفتم و هم اين را».
بخش چهارم: موصول و آن كلمه اى است كه قسمتى از عبارت جمله را به قسمتى ديگر وصل كند. پس مفعول به معنى فاعل بوده و در لسان عرب معمول است و از آن رو كه موصول ذاتاً مبهم و در شمار مبهمات است، در تعيين مفهوم آن، احتياج بر جمله ديگر است كه بدان، اتّصال يابد و آن جمله را صله گويند و بدين اعتبار، لفظ موصول در معنى حقيقى خود باقى بوده و حاجت به تأويل ندارد و بالجمله موصول را دو صيغه است: «چه» در غير عاقل: «آنچه نمى دانى از كتاب من بياموز» و «كه» مطلقاً: «مردى را كه ديدم» و «اسبى را كه خريدم»; و بايد پيش از موصول، يكى از كلمات ذيل واقع باشد:
1)ياى تنكير: كتابى كه نوشتم.
2) هر: هر كه آمد و هر چه رفت.
3) اسم اشاره: آن كه، آنچه
4) ضمير: من كه، ما كه، تو كه، شما كه; و گاهى از روى ضرورت بدون اين كلمات هم ذكر شود: «اى كه پنجاه رفت و در خوابى» يعنى «اى آن كه» يا «اى كسى كه»; و گاه است كه ضرورت انگيزه حذف، خود موصول هم باشد:
اى بر احديّتت ز آغاز *** خلق ازل و ابد هم آواز
و در اينجا چند دستور است:
1) گاه است كه «چه» در عاقل هم استعمال يابد:
آنچه مردانند با رأى رزين *** دائما در صحبت ايشان نشين
و در گلستان گويد: «آنچه درويشانند، ايشان را وامى بده و آنچه توانگرانند، از ايشان وامى خواه تا ديگر گرد تو