نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 533
املال لغت حجاز و بنی اسد، املاء لغت بنی تمیم و قیس است (اقرب الموارد). یبخس: بخس کم کردن و ناقص کردن است: «بخسه بخسا: نقصه». تضل:
ضلال و ضلالت به معنی انحراف از حق است، فراموش کردن را ضلال گویند که
انحراف از یادآوری است، آن در آیه ظاهرا به معنی نسیان و فراموشی است. تسئموا: سئم به معنی ملالت و دلتنگی است که در اثر مفصل بودن چیزی عارض شود. اقسط: قسط (بکسر سین) عدالت و به فتح آن ظلم و انحراف است (اقرب الموارد) اقسط: ظاهرا وصف است نه اسم تفصیل، رجوع به (اقرب الموارد). ادنی: دنی: نزدیک. ادنی: نزدیکتر. تدیرونها: اداره به معنی گردانیدن است. فسوق: فسق و فسوق به معنی خروج از حق، اصل آن معنای خروج میدهد. رهان: در اصل مصدر است به معنی وثیقه گذاشتن ولی در آیه به معنی وثیقه است (راغب) به قولی آن جمع رهن است. آثم: گناهکار. اثم: گناه.
شرحها
این دو آیه درباره سند نوشتن، وثیقه گذاشتن، گواه گرفتن و نظیر آن در
معاملات است، دستورهای آن نوعا ارشادی و از باب راهنمایی است، امروز اهمیت و
ضرورت اسناد نویسی و گواه گرفتن و وثیقه گذاشتن بر کسی پوشیده نیست و بدون
مراعات آنها جامعه فلج خواهد شد، از امتیازات قرآن مجید است
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 533