کلمه‌ها

قصاص: مقابله به مثل در جنایت عمدی. قص و قصص در اصل به معنی تعقیب و پی‌جویی است. سرگذشت را از آن قصه گویند که گوینده آن را تعقیب و دنبال می‌کند مقابله به مثل را از آن قصاص گویند که در تعقیب جنایت است.
قتلی: کشته شدگان. مفرد آن قتیل است.
حر: آزاد آنکه برده کسی نیست.
عبد: بنده و برده.
المعروف: شناخته شده آن هر فعلی است که خوبی آن به وسیله عقل یا شرع شناخته شود (قاموس قرآن) الباب: جمع لب. آن به معنی مغز و عقل است. اولوا الالباب یعنی صاحبان خرد و اندیشه.
خیرا: مال، اصل خیر به معنی اختیار شده است، مال و صفت و کار خوب را از آن خیر گویند که مورد اختیار و رغبت است (قاموس قرآن).
متقین: بقره/ 2.
وصیة: وصی به معنی متصل شدن و متصل کردن است، ایصاء و توصیه به معنی سفارش و دستور است، وصیت یعنی چیز توصیه شده و سفارش شده، علت این تسمیه آنست که موصی کارش را بکار وصی متصل می‌کند و یا کار بعد از مرگ را به قبل از مرگ اتصال می‌دهد.