نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 36
بهر رشته از رشتههاى گوناگون علوم بزنيم- اثبات هر خاصه از خواص موجودات به موضوع خود- محتاج به ثبوت قبلى آن موضوع مىباشد- .(1) يك سلسله بحثهاى برهانى- كه غرض و آرمان نامبرده را تامين نمايد- و نتيجه آنها اثبات وجود حقيقى اشياء- و تشخيص علل و اسباب وجود آنها- و چگونگى و مرتبه وجود آنها مىباشد- فلسفه ناميده مىشود- .
علوم ديگر(2)روش بحث و نتيجه كاوش آنها- اينگونه نيست و
شرح و تفصيل نقاديهاى دانشمندان اروپا- و تحقيقات دانشمندان اسلامى را به مقاله پنجم- كه مخصوص آن مطلب است موكول مىكنيم (1)خلاصه آنكه ما از دو جهت نيازمند به فلسفه مىباشيم- يكى از نظر كاوش غريزى- و اينكه بشر طبعا علاقهمند است حقايق را از اوهام- و امور واقعيتدار را از امور بى واقعيت تميز دهد- و ديگر از راه نيازمندى علوم به فلسفه- زيرا چنانكه گفته خواهد شد- هر يك از علوم اعم از طبيعى يا رياضى- خواه با اسلوب تجربى پيش برود- و خواه با اسلوب برهان و قياس- شىء معينى را كه اصطلاحا موضوع آن علم ناميده مىشود- موجود و واقعيتدار فرض مىكند- و به بحث از آثار و حالات آن مىپردازد- و واضح است كه ثبوت يك حالت- و داشتن يك اثر براى چيزى- وقتى ممكنست كه خود آن چيز موجود باشد- پس اگر بخواهيم مطمئن شويم- چنين حالت و آثارى براى آن شىء هست- بايد قبلا از وجود خود آن شىء مطمئن شويم- و اين اطمينان را فقط فلسفه ميتواند بما بدهد (2)مقصود بيان فرق فلسفه و علوم ديگر است- اين مطلب شايسته دقت است- و مخصوصا از آن جهت كه لفظ فلسفه اخيرا- در موارد زيادى بكار برده شده- و نتيجتا داراى معناى ابهامآميزى شده است- به طورى كه هر كسى از لفظ فلسفه پيش خود معنائى مىفهمد- تا جايى كه بعضى گمان مىكنند- فلسفه يعنى اظهار نظرهاى آميخته با بهت و تحير- در باره جهان و برخى كار را بجائى كشانيدهاند- كه خيال مىكنند فلسفه يعنى پراكندهگوئى- و احيانا تناقضگوئى- و برخى بين مسائل فلسفى و مسائلى كه- در ساير علوم مورد گفتگو قرار مىگيرد فرق نمىگذارند- و از اينرو حل يك مسئله فلسفى را- از علوم ديگر انتظار دارند- و يا مسئلهاى را كه مربوط به علوم ديگر است- جوابگوئى آنرا از فلسفه
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 36