نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 118
زمان چنانكه در مقالههاى آينده روشن خواهد شد- مقدار حركت است- .
و بعبارت سادهتر ما حركتى را كه با سرعت- و بطور معين اخذ كرده و نسبت به ساير حركات- مقياس قرار داديم زمان مىناميم- پس زمان بى حركت نخواهد بود- چنانكه حركت نيز بى ماده- و ماده بى خواص ضرورى ماده نخواهد بود- .
اگر چنانچه ادراك ما زمانى بود- ناچار خواص ديگر ماده را نيز داشت- و كسى كه مىپندارد ادراك و فكر ما زمانى است- ميان عمل فيزيكى كه در مغز مثلا انجام مىگيرد- و ميان حقيقت ادراك و فكر خلط مىنمايد- چنانكه دانشمندان مادى- پيوسته اين خلط و اشتباه را مىكنند- .
شما صورت علمى را كه در يكساعت معين از زمان- از راه حواس بدست مىآوريد- يك اثر مادى در سلسله اعصاب يا مغزتان پيدا مىشود- كه پيش از آن و پس از آن قابل پيدايش نيست- ولى حقيقت همان ادراك مقيد بان زمان معين نيست- به گواه اينكه همان صورت ادراكى را با حفظ عينيت- در زمانهاى مختلف مىتوانيد ادراك كنيد- در حالى كه يك موجود زمانى در دو زمان- بيك واقعيت باقى نمىماند
تتميم اصل مقصد
سخنانى كه در مادى نبودن ادراكاتى- كه بحواس و مغز منسوب هستند گفته شد- در يك مورد ديگر نيز جارى مىباشد- و آن مورد علم بنفس است- .(1)
(1)تا اينجا گفتگو در اطراف امور مادى بود- كه بعنوان خواص روحى خواند مىشوند- از قبيل ادراكات حسى و خيالى و عقلى- و اراده و كراهت و حب و بغض- و حكم و تصديق و غيره- و ثابت شد كه اين امور خواص
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 118