بدو
اقتدا كرده بود، او را فضايل بسيار بود، و او شست و پنج حديث از پيغامبر
روايت كند، و عمر او شست و پنج سال بود از دار فنا نقل كرد در سنه تسع و
عشرين. و ششم سال از خلافت عثمان رضي اللّه عنه. او را هژده پسر بود، و
چهار زن، ثمن مال او كه قسمت زنان بود، مبلغ سيصد و بيست و چهار هزار درم
نقره بود، و وصيت كرد، تا پنجاه هزار درم در خيرات صرف كنند. اسماء اولاد
او محمد، ابراهيم اسماعيل، يحيي، ابو بكر، عمر، عثمان، عبد اللّه اكبر و
اصغر، سالم اكبر، و اصغر عروه اكبر و اصغر، جميل [1]، مصعب، معف، زيد،
سهيل، ابو الابيض، بلال مستور [2]. دختران او هفت بودند رضي اللّه عنهم
اجمعين، و اللّه اعلم بالصواب.
العاشر ابو عبيده الجراح رضي اللّه عنه
نام او عامر و نام مادر او ام غميم بود بنت جابر. بروايتي اهمه [3]
بود، و نام پدر او عبد اللّه، و او را به جد باز خواندندي، و جراح اسم جد
او بود، و او مردي نيكو روي بود، تنك پوست بلند بالا و باريك اندام، رگها
بر روي خاسته، دندان پيش شكسته. و سبب آن بود: كه در روز احد دو حلقه زره
از پيشاني مبارك مصطفي عليه السّلام بكشيد بدندان، دو دندان او بشكست. و
بروايتي آنست: كه هرگز هيچ شكسته دندان ازو فصيح تر و سخن گوي تر نبود و
او غزاء بدر دريافته بود، چهل و يك سال بود، كه مصطفي عليه السّلام او را
امين امت خوانده است و او را به يمن فرستاد تا تعليم شريعت و قرآن كند اهل
يمن او را امين امت خوانده است فرستاد، تا فتح كرد، او چهارده حديث از
مصطفي عليه السّلام روايت كند. عمر او پنجاه و هشت سال بود. بطاعون عمواس
بشام برحمت حق پيوست. اسماء اولاد او ابو يزيد و عمير رضي اللّه عنهما. اللهم اشفعهم فينا، و في بقاء دولت السلطان الزمان.
[1] در اصل: عزوه و حميل. [2] پ: سور. [3] كذا في الاصل، پ: اهميه. الاصابه: امه اميمه بنت غنم بن جابر بن عبد العزي بن عامر بن عميره (ج 4 ص 11).