و
خان معظم الغ خان [1] اعظم در ان سفر آثار جلادت و شهامت بسيار نمود و
غنايم و برده، بدست حشم اسلام افتاد (و بسلامت و عصمت رايات اعلي به حضرت
باز آمد) [نصرهم اللّه و الصلاة علي محمد خير البريه].
السنة السابعه [2]، سنه خمسين و ستمائة
رايات اعلي بسلامت و غنيمت، بحضرت دهلي، روز دوشنبه بيست و سيوم ماه
ربيع الاول سنه خمسين و ستمائة باز آمد. بعد از ان با بخت فرخنده و دولت
فزاينده [3] هفت ماه در دار الملك جلالي مقام افتاد، و درين مدت به
انتشار احسان و اقامت مراسم عدل مشغول گشت، و روز [4] دوشنبه بيست و دوم
ماه شوال همين سال [5]، رايات اعلي بر سمت لوهور و غزنين [6] از راه
اچه و ملتان نهضت فرمود، و در وقت وداع، از حدود كيتهل [7]، داعي دولت
را تشريف خاص (اسپ) با ساخت زر با (تمام) ستام و زين به ارزاني داشت، و
درين سفر، جمله ملوك و خانان اطراف در خدمت ركاب اعلي جمع شدند، قتلغ خان
از ولايت بهيانه [8] و كشلوخان [9] عز الدين [بلبن] از بداون با
حشمهاي خود در موافقت رايات [اعلي] همايون تا حد بياه برفتند، و عماد الدين
ريحان در خفيه مزاج سلطان و ملوك، با الغ خان [1] اعظم متغير گردانيد
(و مزاج ديگر كرد) عفي اللّه عنهم.
چون سال نو شد، روز [11] شنبه غره ماه محرم، سنه احدي و خمسين و
ستمائة الغ خان [1] را فرمان [12] شد تا بسر اقطاع خود، بطرف سوانك و
هانسي برود چون خان معظم بحكم فرمان بطرف هانسي رفت، رايات اعلي، در اوايل
ربيع الاول
[1] اصل: الوخان [2] اصل: السابع [3] مط و راورتي: افزايند. [4] اصل: اقامت مرامم مراثم عدل مشغول گشت هر دو روز. [5] مط: شوال سنه خمسين و ستمائة. راورتي: مانند متن. [6] در اصل و مط و پ و ايليوت چنين است. راورتي غزنين را در اين جا بيمورد ميداند [7] يكي از ماخذ مط و پ: گنگ. مط و راورتي: كيتهل كه در صوبه دهلي در سهرند واقع بود (آئين اكبري) [8] مط: بيانه [9] متن مط: لشكرخان. حاشيه: كشكوخان. پ: لنگرخان [10] اصل: الثامن [11] اصل: نوشد سنه غره. مط: مانند متن. در يكي از نسخ مط: سه شنبه. راورتي: سه شنبه [12] مط: فرمان داد.