رن تهبور [1] روز يكشنبه يازدهم ماه ذي الحجه بر دست كفار هنود شهادت يافت.
السنة الرابعه، سنه سبع و اربعين و ستمائة
روز دوشنبه سيوم ماه صفر سنه سبع و اربعين و ستمائة الغ خان [2] معظم
در زمان [3] سعادت، با لشكر اسلام و رايات اعلي، بحضرت باز رسيد [4]، و باتفاق جمله اكابر و ملوك مملكت، چون پناه دولت سلطاني [5] و
پشت لشكر و روي مملكت الغ خان [6] معظم بود، فرزند او ملكه [7] جهان
در حباله و عقد سلطان معظم ناصر الدنيا و الدين خلد اللّه ملكه آمد و اتفاق
[8] اين عقد روز دوشنبه بيستم ماه جمادي الاخري سنه سبع و اربعين و
ستمائة [9] بود. حق تعالي هر سه پشت و پناه دين محمدي را در سلطنت و
عظمت و عصمت و دولت باقي داراد. و هم درين سال روز دوشنبه دهم ماه رجب [10] قاضي جلال الدين كاشاني از اوده برسيد و قاضي ممالك شد. روز
دوشنبه بيست و دوم ماه شعبان همين سال رايات اعلي از دهلي حركت فرمود، و
روز يكشنبه چهارم ماه شوال همين سال، از آب جون عبره فرمود بر عزيمت غزو
هنود، و لشكرها بدان طرف نامزد شد [11]، و از خراسان مكتوبات همشيره اين
ضعيف برسيد، بر راي اعلي عرضه افتاد، تشريف و مثال و چهل نفر برده و صد
خروار انعام فرمود، و خاقان معظم يكسر اسپ كميت و يكتا و جامه بزر تشريف
داد [12]، حق تعالي هر دو را باقي و پاينده داراد. رايات همايون روز
چهارشنبه بيست و چهارم ماه ذي الحجه بحضرت باز آمد و روز دوشنبه بيست و نهم
ماه ذي الحجه اين داعي بر عزيمت ملتان و فرستادن برده
[1] مط: رتنپور [2] اصل: الوخان [3] مط: ضعان [4] اصل: بحضرت او رسيد [5] مط: سلطان [6] اصل: الوخان [7] اصل: ملكي [8] مط: فرزند او ملكه جهان گشت، اتفاق اين. در اين جا ايليوت و توماس و
ديگر مترجمان اروپائي سهو كردهاند، كه دختر ناصر الدين در حباله فرزند الغ
خاز درامد، ولي مضمون متن واضح است و سلطان ناصر الدين در حين جلوس فقط 17
ساله بود و بنابران در اين وقت دختري بالغ نداشت. طبقات اكبري و بدايوني و
جمهور مورخان متفقاند كه خود سلطان دختر الغ خان را بزني گرفته است. [9] مط: دوشنبه بيستم ماه ربيع الاخر. يكي از مآخذ مط: ششم ماه جمادي الاخري. راورتي: 20 ربيع الآخر 627 ه [10] مط: سال روز دوشنبه دهم ماه جمادي الاخري قاضي ... [11] مط: بران طرف نامزد كرد. [12] مط: فرمود بتربيت الغ خان معظم خلدت سلطنته حق تعالي.