و
نهوب بر جاده و قتال [1] كفار متمرد، و گرفتن (آن حصار و فتوحي كه الغ
خان معظم را رفت در قتل واسر) دلكي و ملكي [2] بتمام و كمال دران اجزا
در نظم مشرح گفته شده است، و باسم مبارك سلطان «ناصري نامه» نام نهاده آمده
است، و در ازاء آن از حضرت سلطان معظم انعامي مزيد [3] كه هر سال برسد
يافته، و از دولت خان معظم الغ خان [4] اعظم يكباره ديه در حدود هانسي
انعام رسيد [ه]. حق تعالي هر دو را در حضرت مسند سلطاني و متكاء جهانباني
باقي و پاينده داراد. آمين. بسر تاريخ باز آئيم: روز پنجشنبه بيست (و)
چهارم ماه شوال سنه خمس و اربعين و ستمائة، آن قلعه بعد از [جنگ] و قتال و
جهاد بسيار فتح شد. بعد از آن روز سه شنبه [5] دوازدهم ماه ذي القعده
(سنه خمس) همين [6] سال بخطه كره وصول بود [7]، و پيش از ان بسه روز
الغ [8] خان معظم با تمامت ملوك و امراء لشكر، كه در موافقت او نامزد
بودند، و آن خان شير دل رستم نهاد سهراب جنگ پيلتن، در ان نهضت، چندان آثار
جلادت و شهامت [نمود] از غزوهاء شگرف و فتح مواضع حصين و قلعه و جنگلهاي
كثير [9]، و قتل كفار متمرد و تحصيل غنايم با برده و اسير و اتباع
رايگان [10] بزرگ، كه بتقرير و تحرير محرران، تفصيل آن درنيايد، و [هم]
شمه از ان، در كتاب «ناصري نامه» نبشته [11] شده، ورانه [12] بود در
ان جبال و نواحي كه او را دلكي و ملكي [13] گفتندي، با اتباع بسيار و
مرد جنگي بيشمار و ولايت و مال بي اندازه، و مواضع حصين و شعاب و مضايق در
غايت حصانت جمله [را] نهب كرد، و تمامت آن لعين (را) و عورات و فرزندان[1] مط: بر جاده قتل [2] در مط و اصل و راورتي: كذا. اين نام در برخي از نسخ واو در بين دارد
در طبقه 22 چنين است: «ملوك اسلام و حشم را نامزد دفع دلكي و ملكي شد، و او
رانه بود، در حوالي آب جون ميان كالنجر و كره» طبقات اكبري گويد: كه موضع
رانه دلكي و ملكي را گرفتند. راورتي گويد: اين رانه بر اراضي جنوب غربي
حكمراني داشت كه عبارت از توابع راجپور را كه آباد خواهد بود براي شرح
مزيد. (رك: 67). [3] اصل: ويد؟ [4] اصل: الوخان [5] مط: دوشنبه. متن راورتي: پنجشنبه. حاشيه: دوشنبه، طبقات اكبري: دهم همين ماه. [6] راورتي: مانند اصل [7] مط: افتاد [8] اصل: الوخان [9] مط: و جنگلها، كشتن و قتل. شايد جنگلهاي گشن باشد يعني انبوه و غلو [10] مط: رانگان [11] مط: بنظم پيوسته است اعز اللّه انصاره [12] اصل: رايه. [13] كذا در پ.