responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 479

در اطراف هندوستان بسبب آن غزوات و عمارت [1] منتشر گشت ملوك و امراء دولت، چون از سلطان علاء الدين خايف گشتند، در خفيه بحضرت او عرضه داشت ارسال كردند، و نهضت مبارك او، بر سمت دار الملك جلال التماس نمودند. ملكه جهان والده او بتدبير صواب، ظاهر خلق را چنان نمود: كه بجهت (تداوي و معالجت) عارضه بحضرت [2] دهلي ميرود، و سلطانرا در مهد نشاند با خود (و) مبالغي [3] مرد پايك [4] و سوار از بهرايج بر سمت دهلي روان كرد. و چون شب ميشد، روي مبارك سلطانرا بنقاب مستور ميگردانيد (ند) و سوار ميكرد بر سبيل تعجيل [5] هر چه تمامتر (بمدت) قريب بدهلي آمدند، چنانچه از وصول موكب همايون آن پادشاه مبارك عهد، هيچ آفريده را خبر نشد، تا روزي كه بر تخت نشست.
چون سرير سلطنت، بذات او [6] فروبها و زيب و زينت گرفت، در ماه رجب سنه اربع و اربعين (و ستمائة) رايات اعلي [7] را حركت داد، و لشكر بر عزيمت لب آب سند و ملتان [8] و قمع كفار چين بيرون آمد [9]، و بر تواتر حركت فرمود، روز يكشنبه غره ماه ذي القعده سنه اربع و اربعين و ستمائة (بر لب) آب لوهور عبره فرمود [10]، و لشكرهاء اسلام را به نهب كوه [11] و اطراف نندنه فرمان داد، و الغ خان [12] معظم خلدت دولته در مرتبه امير حاجبي بود، و بر سر آن حشم نامزد شد، و سلطان بابنه و پيلان بر لب آب سدره [13] مقام فرمود و الغ خان [14] اعظم، آن لشكر ببرد و بفضل و نصرت آفريدگار، كوه جود را نهب كرد، و از جيلم و كوكران [15] و كفار متمردان [16] مبالغي بدوزخ فرستاد، و تا لب آب سنده براند، و آن طرف [17] نهب كرد، و از آنجا
[1] مط: عمارات.
[2] اصل: بجهت
[3] مط: نشانده با خود و مبالغ مرد
[4] پايك بمعني پياده است.
[5] مط: عجلت
[6] اصل: بدان فر
[7] مط: رايات همايون را
[8] اصل: و بنيان
[9] مط آورد
[10] مط: كرد
[11] يك نسخه راورتي: كوه جود اما نندنه غالبا قلعتي بود در ميانوالي پنجاب كه كوه جود هم درانجاست. و درين قلعه خواجه عبد الرزاق پسر بزرگ خواجه احمد حسن ميمندي از رجال معروف دوره سلطان محمود محبوس بود، و در سنه (224 ه) بامر سلطان مسعود از آنجا رها شد (تاريخ بيهقي 149) اما اين نندنه را با تلنده چند سطر بعد خلط نبايد كرد.
[12] اصل: الوخان
[13] مط: سودره. راورتي گويد:
سود هرا شهريست در نيم كروهي جنوب غربي وزير آباد، كه نهر چناب را قدما در اين جا سدره ميگفتند.
[14] اصل: الوخان
[15] مط: كوكهران
[16] مط: متمردان را مبالغ
[17] مط: اطراف.
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 479
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست