رنتبهور
كرد، كه هندوان بعد از فوت سلطان سعيد مدتي آن قلعه (و حصار) را محصر
گردانيدند [1] ملك قطب الدين لشكرها بدان طرف برد، و امراء اسلام را از
حصار بيرون آورد، [و قلعه] (و حصار) را بيران [2] كرد، و بحضرت باز آمد.
در اين وقت ملك اختيار الدين ايتكين امير حاجب شد، و ملك [3] جمال
الدين ياقوت را كه امير آخر [4] بود، بخدمت سلطان قربتي افتاد، چنانچه
ملوك و امراء ترك را از ان قربت غيرت آمدن گرفت، و چنان اتفاق افتاد، كه
سلطان رضيه از لباس عورات و پرده بيرون آمد و قبا بست و كلاه نهاد، و در
ميان خلق ظاهر شد، و بر پشت پيل در وقت بر نشستن، همه خلق او را ظاهر
ميديدند، و درين وقت لشكرها بطرف كاليور نامزد فرمود، و انعامات وافره
فرستاد. چون مجال مقاومت نبود، داعي دولت قاهره منهاج سراج، در موافقت مجد
الامراء [5] ضياء الدين جنيدي كه امير داد كاليور بود، با ديگر معارف،
در غره شعبان سنه خمس و ثلاثين و ستمائة، از قلعه محروسه كاليور [6]
بيرون آمد و بحضرت دهلي پيوست، و در ماه شعبان (همين سال) سلطان رضيه عليها
الرحمه [7] مدرسه ناصريه در حضرت با قضاء كاليور بدين [8] داعي مفوض
فرمود تقبل اللّه منها. و در شهور سنه سبع و ثلاثين و ستمائة، ملك عز
الدين كبير خان كه مقطع لوهور بود، مخالفت آغاز نهاد، و سلطان رضيه از دهلي
لشكر بدان طرف برد، و امراء تعاقب نمودند، و به آخر صلح شد، و خدمت كرد و
خطه ملتان كه ملك قراقش [9] داشت، بملك عز الدين كبير خان [10] مفوض
گشت، و سلطان رضيه روز پنجشنبه نوزدهم ماه رمضان [11] سنه سبع و ثلاثين
(و ستمائة) بحضرت باز آمد. ملك- التونيه [12] كه مقطع تبرهنده [13]
بود مخالفت آغاز نهاد، و در سر بعضي از امراء حضرت با او يار بودند. سلطان
رضيه روز چهارشنبه نهم ماه (رمضان) همين سال، از حضرت با لشكرهاء قلب، روي
بدفع فتنه التونيه نهاد[1] مط: كرده بودند. [2] مط: ويران، ولي بيران بياي مجهول بمعني ويران لهجه بومي افغانستان
است، كه در پنبتو هم مستعمل ولي بمعني مدهوش است، در مورد عمرانات معني
ويران و خراب دارد. [3] مط: امير [4] مط: آخور [5] اصل: مجد الامر [6] راورتي: گواليار [7] اصل: عليه الرحمه [8] اصل: برين [9] راورتي: ملك اختيار الدين قراقش خان ايتكين [10] راورتي: كبير خان اياز [11] مط: شعبان راورتي كذا. [12] راورتي: ملك اختيار الدين التونيه. [13] حبيب السير: سرهند؟ فرشته: بهتنده