responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 458

و چون سلطان در ناصيه او آثار دولت و شهامت ميديد، اگر چه دختر بود و مستوره بعد آنكه از فتح كاليور مراجعت فرمود، تاج الملك محمود دبير را رحمه اللّه، كه مشرف مملكت بود فرمان داد: تا او را ولايت عهد نبشت [1] و ولي عهد سلطنت كرد، و در وقت نبشتن آن فرمان، بندگان دولت كه بحضرت سلطنت او قربتي داشتند، عرضه داشت كردند: كه با وجود پسران بزرگ كه سلطنت را شايانند، دختر را پادشاه اسلام و ولي عهد ميكند [2] چه حكمت است؟ و نظر پادشا (ها) نه بر چه معني است؟ اين اشكال را از خاطر بندگان رفع فرمايد، كه بندگانرا اين معني لايق نمي‌نمايد. سلطان فرمود: كه پسران من بعشرت و جواني مشغول باشند، و هيچكدام تيمار مملكت ندارند. و ازيشان ضبط ممالك نيايد شما را بعد از فوت من معلوم گردد (كه) ولايت عهد را هيچ يك لايقتر ازو نباشند [3]، و حال همبرين جمله [4] بود، كه آن پادشاه سعيد دانا فرمود (ه بود) عليه الرحمه. و باز چون سلطان رضيه بتخت ملك بنشست، همه كارها بقانون اصل باز آمد، اما وزير مملكت نظام الملك جنيدي موافقت ننمود، و ملك جاني و ملك كوچي و ملك كبير خان [5] و ملك عز الدين محمد سالاري، و نظام الملك از اطراف بر در شهر دهلي جمع شدند، و با سلطان رضيه مخالفت آغاز نهادند، و آن مكاوحت بتطويل انجاميد و در اين وقت ملك نصرة الدين تايسي [6] [تازي] معزي مقطع او ده بود، از آن طرف با لشكر خود، بر عزيمت مدد سلطان رضيه بحكم فرمان، روي بحضرت دهلي نهاد، چون آب گنگ عبره كرد، و ملوك مخالف بر در دهلي بودند، مغافصة او را استقبال كردند و بدست آوردند [ش] رنجوري بر وي غالب شد، و او برحمت حق پيوست، و توقف مخالفان بر در دهلي دير كشيد.
چون دولت سلطان رضيه و اقبال او روي در تزايد داشت، سلطان از شهر بيرون آمد، و به موضعي بر لب آب جون سراپرده نصب فرمود و ميان امراء ترك كه در موافقت ركاب سلطان بودند، و ميان ملوك مخالف بكرات مقاتله افتاد و به آخر صلح شد اما بطريق حيل و لطايف تدبير [7] ملك عز الدين محمد سالاري
[1] مط: بنوشت
[2] مط: ميگرداند
[3] مط: هيچيك ازو لايق‌تر نباشد
[4] مط: همبران
[5] اصل: كيخان. راورتي: كبير خان اياز
[6] اصل: تانشي. مط: و پ: نصير الدين تابشي يا نصرت الدين. راورتي: نصرت الدين تايسي
[7] اصل: بطريق جنگ و لطان تدبير؟
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 458
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست