طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) - سراج جوزجانی، منهاج الدین

نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین جلد : 1 صفحه : 436

و كار او تا آنجا رسيد: كه خطبه و سكه بلاد لكهنوتي بنام او شد و خطابش سلطان غياث الدين كردند، و شهر لكهنوتي (را) دار الملك ساخت و حصار بسنكوت [1] بنا كرد. و خلايق از اطراف روي بدو آوردند، و او مرد بغايت نيكو ظاهر و باطن بود و گزيده اخلاق و صافي سيرت، و جوانمرد و عادل و بخشنده، در عهد او حشم و رعاياء آن بلاد در رفاهيت و آسايش بودند و از بذل و عطاي او همكنان نصيب تمام يافتند، و نعمت بسيار گرفتند، و از وي دران ديار آثار خير بسيار ماند، و مجامع و مساجد بنا كرد [ند]، و اهل خير را از علما و مشايخ و سادات ادرارات داد، و ديگر اصناف خلق را از بذل او اموال و املاك بدست آمد.
چنانچه امام‌زاده‌ئي بود، از حضرت فيروز كوه، او را جلال الدين پسر جمال الدين غزنوي گفتندي، از وطن خود با اتباع بزمين هندوستان آمد در شهور سنه ثمان و ستمائة، بعد از چند سال بحضرت فيروز كوه باز آمد و مال و نعمت وافر آورد، و سبب [2] حصول آن نعمت از وي پرسيده شد تقرير كرد: كه چون بهندوستان رفته شد [3]، و از دهلي عزيمت لكهنوتي مصمم گشت، چون بدان حضرت رسيده شد، حق تعالي ميسر گردانيد: كه در بارگاه غياث الدين تذكيري گفته آيد، آن پادشاه نيكو سيرت از خزانه خود يك طشت بزرگ پر تنگه زر و نقره انعام فرمود، بقدر ده هزار تنگه.
ملوك و امراء و اعيان خود را فرمان داد: تا هر يك در حق او انعام فرمودند بقدر سه هزاري [4] ديگر حاصل شد، و در وقت مراجعت پنج هزار ديگر (انعامات) حاصل شد، چنانچه هژده هزار (عدد) تنگه از حسن اعتقاد پادشاه لكهنوتي غياث الدين (خلجي) بدان امامزاده واصل شد، رحمه اللّه و تقبل منه.
و چون كاتب در شهور سنه احدي و اربعين، بديار لكهنوتي رسيد در اطراف بلاد لكهنوتي خيرات آن پادشاه مشاهده كرد. بلاد لكهنوتي دو جناح دارد

[1] مط: بسكوت يا لنكرت يا بسكونه. راورتي و پ: مانند متن. موقعيت اين حصار را پژوهندگان تاكنون تعيين نكرده‌اند (حواشي بر تاريخ ايليوت 2: 710).
[2] اصل:
بسبب
[3] مط: آمده شد
[4] مط: سه هزار تنگه نقره ديگر حاصل شد.

نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین جلد : 1 صفحه : 436

فرمت PDF

شناسنامه

فهرست