responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 336

طلب كند [1] تا قلعه حصين و موضع شگرف [2] بنا كنند كه مر حضرت [3] را شايد باطراف معتمدان فرستاد تا راي او بر موضع فيروزكوه قرار گرفت، قلعه و شهر فيروزكوه را بنا فرمود، سلطان سوري شهر و حصار استيه [4] را دار الملك خود ساخت و ملك ناصر الدين محمود را مادين داد، و بهاء الدين سام را خطه سنگه كه دار الملك منديش بود معين شد، و قلعه و جير [5] بسلطان علاء الدين حسين جهانسوز داد، و ملك فخر الدين را غالب ظن آنست كه ولايت كشي [6] معين گشت. از تقدير [ات] آسماني ميان ملك الجبال كه بفيروز كوه بود و ديگر برادران مناقشتي افتاد، ملك الجبال از برادران خشم كرد و بطرف غزنين رفت، و عهد دولت بهرامشاهي بود، اين ملك الجبال از حسن و جمال نصيب تمام داشت، و مروت بر كمال [7] چون بغزنين رسيد، دست بذل و مروت بركشاد و محبت او در دل خلق بحكم الانسان عبيد الاحسان. بيخ زدن گرفت و مستحكم گشت، خلق غزنين او را دوست گشتند، جماعت حساد بر وي برون آمدند، و از وي بسمع بهرامشاهي رسانيدند. كه بنظر خيانت در حرم پادشاهي مينگرد و اموال بذل ميكند تا بر پادشاه خروج كند. بهرامشاه فرمان داد، تا او را (در) خفيه شربت مهلك دادند برحمت حق پيوست، او را هم بغزنين دفن كردند و خصومت و مكاوحت بدين سبب ميان خاندان محمودي و دودمان شنسبي و آل ضحاك ظاهر شد. چون حديث حادثه او بسمع سلطان سوري رسيد، بغزنين لشكر آورد و غزنين را بگرفت، چنانچه بعد ازين بتحرير رسد و جاي تحرير ذكر (و احوال) سلطان سوري بدين موضع بود، فاما چون اول كس [8] ازين خاندان اسم سلطنت گرفت سلطان سوري بود، و او بتخت غزنين نشست، ذكر او در طبقه ديگر در ابتداء ذكر سلاطين غزنين كرده آيد، و اللّه الموفق.
[1] مط: كرد
[2] مط: شگرفي
[3] مط: كه آن حضرت را
[4] مط: حصار و شهر آستيه. مطابق بيك نسخه، آسينه. متن راورتي: استيه، و بقول وي در نسخ قديم استيا بود كه نام كوهي است بين غزنين و هرات (برهان قاطع) ولي استيه يكي از قلاع غور بود.
[5] اصل: و جتر. مط: قلعه و خطه وجيه به سلطان علاء الدين مفوض شد و ملك ... در حاشيه راورتي وارد است كه در يك نسخه قلعه دختر و در بعضي وحتر و در ديگري وجته آمده. كه صحيح‌تر اين همه و جير است كه در سابق و جيرستان گفتندي و اكنون اجرستان گوئيم و شرح آن گذشت
[6] مط: كش. راورتي: كشي يا كشه، اكنون كسي در چخچران غور شمالي واقع است.
[7] مط: بركشاد.
[8] مط: اول كسيكه.
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 336
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست