داده بود، امير بو علي بن محمد بن سوري، چنانچه بعد ازين تحرير يابد (انشاء اللّه العزيز) و السلام علي من اتبع الهدي.
الخامس الملك ابو علي بن محمد سوري
مير ابو علي مردي نيكو سيرت و گزيده اخلاق بود، و بحسن اعتقاد موصوف و
در عهدي كه پدرش امارت غور و جبال منديش [1] داشت، همه خلق را نظر بر وي
بود، و محبت او در مزاجها مركب. و هر چند پدرش بامير سبكتگين و سلطان
محمود رحمهما اللّه تمرد [2] ميكرد، امير ابو علي مدام بخدمت سلطان
اخلاص و طواعيت خود ظاهر ميگردانيد، و مكتوبات مشتمل بر اظهار فرمان برداري
و محبت در قلم ميآورد، و بحضرت غزنين ميفرستاد، چون تمرد پدرش از حد
اعتدال تجاوز كرد، سلطان از غزنين لشكر آورد، بعد از كوشش بسيار امير محمد
سوري را بدست آورد، و او را با خود بطرف غزنين برده، امير ابو علي را امارت
غور داد، چون ابو علي بغور نصب شد، بجاي خلق نيكوئي كرد (و بناهاي خير
فرمود، و در بلاد غور مساجد جامع) و مدارس بر آورد و اوقاف بسيار تعيين
فرمود، و ائمه و علما را عزيز داشت، و تعظيم زهاد و عباد از لوازم احوال
خود شمرد، و خلق ممالك غور در عهد او برفاهيت روزگار گذاشتند (و برادر او
شيش بن محمد در ظل حمايت او روزگار ميگذرانيد) چون مدتي از عهد دولت [3]
او بر آمد و مملكت غزنين از محمود به مسعود رسيد، امير شيش را پسري عباس
نام در غايت قوت و شوكت در رسيد، خروج كرد، و عم خود امير ابو علي را بگرفت
و ممالك غور در ضبط آورد. و السلام علي من اتبع الحق و الهدي.
السادس الملك (الامير) عباس بن شيث (بن محمد بن سوري)
امير عباس مرد شجاع بود، و بي باك و دلير بيرحم و در غايت رجوليت و
شهامت، چون بحد جواني و نهايت قوت برآمد، جماعتي از احداث و جوان را در سر
عهد داد و با خود در سلك عصيان كشيد و ناگاه خروج كرد
[1] اصل: بلنديش [2] مط: عصيان [3] مط: چون مدت عهد.