و مدت عمر او شست سال بود، و وفات او در سنه اثنين و تسعين و اربعمائه بود. و السلام.
الحادي عشر علاء الدين مسعود الكريم
بن ابراهيم [خواهر سلطان سنجر مهد عراق در حباله او بود، و او را مسعود
كريم خطاب بود] پادشاه نيكو اخلاق و مبارك عهد و گزيده اوصاف و با داد و
عدل و انصاف. و در عهد خلافت المستظهر باللّه أمير المؤمنين احمد بن
المقتدر به پادشاهي نشست، و حيا و كرم بافراط داشت، و رسوم ظلم را كه پيش
ازو وضع شده بود جمله بر انداخت. و عوارض قلمي كه زوايد بود، در تمامت سر
بند [1] محمود [ي] و زاولستان همه محو كرد، و باج كل نواحي [2] ممالك
ببخشيد [3]، و كل ملوك (و امراء) و اكابر ممالك را بر قراري كه در عهد
سلطان ابراهيم بوده بگذاشت، و رسوم پادشاهي هر چه نيكوتر پيش گرفت. امير
عضد الدوله را امارت هندوستان مسلم داشت، و در ايام دولت او حاجب بزرگ فوت
شد، و حاجب طغاتگين از آب گنگ عبره كرد بجهت غزو هندوستان بجائي رسيد كه
جز سلطان (محمود) هيچ لشكر آنجا نرسيده بود، و همه امور ملك در عهد او به
نظام [4] بود، و هيچ دل مشغول از هيچ طرف نشد، و ولادت او بغزنين بود،
در سنه ثلاث و خمسين و اربعمائه. و مدت ملك او هفده سال بود، (و) در سنه
تسع و خمسمائه برحمت حق پيوست و خواهر سلطان سنجر (سلجوقي) كه او را مهد
عراق گفتندي، در حباله او بود [و السلام و اللّه اعلم] [5].
[1] كلمه سربند در اين چنين مورد بنظر نيامده، و در فرهنگهاي معروف ديده نشد. [2] مط: و باز كل نواحي. كه باژ خواهد بود [3] اصل: بخشيد [4] مط: منتظم بود. [5] اسماي اولاد علاء الدين در اصل نيست، در مط بحواله يك نسخه چنين است.
محمود، خورشيد توران، خورشيد ملك، بزرگ الحسين، ارسلان، ملك خطران بهاء
الدين، سرداد، ملك ارسلان، علي، ابرار ملك، سراد، فرخزاد، بهرامشاه،
ملكچهر، ملك زاد. ولي در ترجمه راورتي چنين است: بهاء الدين، محمد،
شيرزاد، ملك ارسلان، فرخزاد (داراي سه پسر: علي، ايران ملك، شهزاد) علي،
بهرامشاه، ملكچهر، ملكزاد، محمود، سلطان ملك (داراي سه پسر: ارسلان ملك،
الحسن، مير نوك) جمشيد ملك (داراي دو پسر: خورشيد، توران ملك)